چکیده:
هدف پژوهش پیشروی،بررسی سیاست خارجی ایالات متحده،در بعد تاریخی آن است.به نظر نگارنده، ایالات متحده آمریکا از آغاز شکلگیری یک سیاست خارجی مداخلهجویانه در پیش گرفته بود.تنها نکتهای که میتوان یاد کرد این است که سیاست مداخلهجویانه ایالات متحده تا سالهای پایانی قرن نوزدهم به آمریکا شمالی و جنوبی خلاصه شده،ولی با شکست اسپانیا در سال 1898 آمریکا هم به یک کشور استعماری تبدیل شد و هم به یک قدرت مداخلهگر فعال.جنگهای جهانی یکم و دوم به فرایند مداخلهگری ایالات متحده شدت بخشیدند.گمان میرفت که با پایان جنگ سرد،ایالات متحده سیاستی متفاوت در پیش بگیرد و به عنوان یک بازیگر قدرتمند،اما مختاط در صحنه بین المللی حضور یابد. بر خلاف این نظر خوشبینانه،ایالات متحده فروپاشی شوروی را به عنوان سکوی پرشی برای گسترش حوزه نفوذ خود و مداخلهگریهای گسترده به کار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"تنها نکتهای که میتوان یاد کرد این است که سیاست مداخلهجویانه ایالات متحده تا سالهای پایانی قرن نوزدهم به آمریکا شمالی و جنوبی خلاصه شده،ولی با شکست اسپانیا در سال 8981 آمریکا هم به یک کشور استعماری تبدیل شد و هم به یک قدرت مداخلهگر فعال.
با آنکه پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی در آغاز،نوین جهانی دور از تنش را میداد،اما تلاش آمریکا برای تثبیت جایگاه خود به عنوان تنها پلیس بین المللی، امنیت بین المللی را با چالشهای جدی روبهرو کرده است.
واقعه یازدهم سپتامبر 1002 نیز دست ایالات متحده را در پیش گرفتن یک سیاست خارجی تهاجمی بازتر کرده است،حمله به افغانستان و عراق،مقدمه بازسازی ساختارهای نظام بین الملل بر اساس مدل از پیش طراحی شده محافظهکاران جدید است.
مقاطع و مسایل مهم مربوط به جنگ سرد دولت ترومن برای آنکه بتواند منافع دراز مدت ایالات متحده را که مبتنی بر حفظ نظام سرمایهداری،جریان پیدا کردن جریان نفت به سوی غرب و مبارزه با دولتها و جنبشهای سوسیالیستی بود-حفظ کند،یک راهبرد پیچیده در پیش گرفت که توسط رؤسای جمهور بعدی نیز دنبال شد.
سیاست سد نفوذ سیاست توسعهطلبانه شوروی در اروپای شرقی و ایران،انقلاب چین و جنگهای ضد استعماری هند و چین که توسط کمونیستها رهبری میشد و نیز ترس ایالات متحده از انقلابهای کمونیستی در دیگر نقاط جهان،باعث شد دستگاه سیاستگذاری خارجی آمریکا به فکر کنترل کمونیسم بیفتد.
سیاست خارجی ایالات متحده پس از فروپاشی شوروی با آنکه در آغاز سال 0891 بیش از 57 درصد از مردم آمریکا با افزایش بودجه دفاعی آن کشور موافق بودند،اندکی کمتر از دو سال بعد تنها حدود 02 درصد از آنها از این سیاست حمایت میکردند."