چکیده:
ایدئولوژی به عنوان یکی از پایههای مشروعیت در نظم سیاسی اسراییل،همواره مورد توجه و دقت نظر دولتمردان اسراییل بوده است.دولت اسراییل همواره خود را یک دولت یهودی معرفی کرده و تلاش نموده که مذهب و سیاست را از هم جدا ننماید.این ایدئولوژی که در تفکرات جریان سیاسیای که پایه گذار آن هرتزل بوده،ریشه دارد.بازنگری در آموزههای دینی یهود،صهیونیسم را شکل داد و به این ترتیب،مهمترین پایه قدرت و مشروعیت دولت اسراییل را بنا نهاد.باوجوداین،ایدئولوژی صهیونیستی از سوی جریانهای مختلف داخل اسراییل با چالشهایی روبهرو شده است که در مجموع،این چالشهای فکری بحثهای جدی درباره رابطه دین و دولت،تعریف از یهود و دولت یهود مطرح نموده که با آینده اسراییل به شدت گره خورده است.شفافیت این جریانهای فکری،درک درست از چالشهای موجود فرا روی دولت اسرییل را میسر مینماید.
خلاصه ماشینی:
"صهیونیستهای سیاسی برای حل این تناقضها که میتوانست به ضعف جنبش صهیونیستی بینجامد کوشیدند به جذب و بسیج برخی خاخامهای بزرگ یهود به صف جنبش صهیونیسم اقدام ورزند و با همراه کردن آنها با خود،یهودیان را به این باور برسانند که در مورد مسایل مربوط به بازگشت به سرزمین موعود،اسکان در آن و نیز درباره تأسیس حکومت پروردگار در آن سرزمین به روش بشری،هیچ تناقضی بین اراده بشری و اراده الهی وجود ندارد.
در مقابل،صهیونیستهای لاییک هرچند از برخی آموزههای دینی همچون«اصل وعده خدا بر استقرار یهود در سرزمین موعود»که اصول موجودیت حکومت را حفظ و حمایت میکنند-چرا که برای توجیه برنامههای صهیونیستی خود به این آموزهها نیازمندند-اما بر لزوم گسترش آزادیهای مدنی بیشتری در جامعه تأکید دارند و ضمن مخالفت با اجبارهای دینی که توسط خاخامها در جامعه مطرح میشود،با شعار«رد تحمیل دین»با تحمیل آیینها و واجبات دین بر جامعه مخالفت میکنند.
هرچند به دلیل نفوذ بالای یهودیان غربی در اسراییل،خاخام بزرگ اشکنازی(یهودیان غربی)بهطور رسمی به عنوان خاخام کل اسراییل اعلام شده است و به خاخامهای شرقی نیز اجاره داده شده که فقط مطابق با قوانین دینی یهودیان شرقی،سرپرستی این گروه و خدمات دینی آنها را بر عهده گیرد،که این وضعیت باعث شده است که یهودیان شرقی متدین به دلیل نگرانی از سیطره مراکز دینی یهودیان اشکنازی(غربی)به همگرایی بیشتری با یکدیگر و با مراکز دینی خود اقدام کنند."