چکیده:
انتخابات سال 2004 که در بطن جنگ خارجی و وضعیت نامطلوب اقتصادی در داخل آمریکا انجام گرفت برخلاف سنتهای تاریخی بیش از همه تأثیرگذاری وسیع شخصیت کاندیداها را به نمایش گذاشت.باوجود اینکه در مقام مقایسه با انتخابات سال 2000 رأیدهندگان بیشتری در انتخابات شرکت کردند و همه با توجه به مدلهای انتخاباتی به همین لحاظ شانس جانکری را بالاتر میدانستند،نتایج انتخابات برخلاف انتظار دموکراتها به نفع جورج دبلیو بوش رقم خورد.آنچه بیش از همه تأثیرگذار در حیات دادن به جهت آرای رأیدهندگان بود ویژگیهای فردی کاندیداها و دغدغههای اخلاقی آنان بود.جمهوریخواهان انتخابات را به نفع خود رقم زدند چرا که از یکسوی کاندیدای آنان از دید رأیدهندگان نزدیکتر به زاویه فکری آنان بود و از سویی دیگر کاندیدای دموکراتها کمترین میزان نزدیکی ارزشی را با رأیدهندگان به نمایش گذاشت.به همین لحاظ،میتوان درک کرد که چگونه رئیس جمهوری که به جهت سیاستهایش،آمریکا برای نخستینبار در سی سال گذشته در یک ماجراجویی بزرگ نظامی بین المللی دخیل شده بود و به لحاظ عملکرد وی، وضعیت اقتصادی مملکت ضعیف گردیده بود،به این توفیق دست مییابد که برای باردوم انتخاب گردد. ماهیت ظرفیتهای فردی و نگرشهای ارزشی کاندیداها با توجه به فضای انتخاباتی بیش از هر مؤلفه دیگری در شکل دادن به عملکرد رأیدهندگان مؤثر بود.
خلاصه ماشینی:
"جدا از اینکه اعتقاد بر عملکرد غیر آگاهانه11رأیدهندگان و یا اعتقاد به آگاهی21و وقوف مبسوط تصمیمگیرندگان در پای صندوقهای رأی باشد،ساکن کاخ سفید در بطن افکار عمومی تجلی مییابد31و وحیات میگیرد رأیدهندگان به شدت متأثیر از ماهیت اجتماعی جامعه برآمده از تاریخ کشور،خصلتهای فردی و شخصیتی کاندیداها،عملکرد احزاب سیاسی و موضوعات هستند که منجر به این میگردد که رأی آنها ویژگی متغیر پیدا کند.
بین کلینتون با تکیه به این استدلال که از خارج واشنگتن است و میخواهد فضای تازهای به حیات سیاسی حاکم بر واشنگتن بدهد،بسیاری از آرای محافظهکارانی ار که از روند امور ناراضی بودند به خود جلب کرد که منجر به 73 درصد آرا برای کاندیدای جمهوریخواهان یعنی جورج هربرت واکر بوش شد؛این یعنی 22 درصد کمتر از آرای رونالد ریگان در سال 2891 و کمترین میزان رأی برای یک کاندیدای جمهوریخواه از 0681 به بعد بود.
در سال 4002 فضای اخلاقی کاملا در جهت دستور کار جورج دبیلو بوش بود؛چرا که جان کری به عنوان یک کاتولیک نه تنها تلاشی برای جلوگیری از بسیج مسیحیان انجیلی به وسیله محافظهکاران نکرد،بلکه حتی از کسب حمایت فعال کاتولیکها هم که بهطور سنتی به دموکراتها رأی میدادند،عاجز ماند.
این نه تنها باعث شد موضوعات اصلی یعنی جنگ و اقتصادی تحت الشعاع قرار گیرد،بلکه سبب شد که پایگاه حزبی جمهوریخواهان یعنی مسیحیان انجیلی بسیج گردند و در انتخابات شرکت کنند،با در نظر گرفتن اینکه تعداد وفاداران حزب دموکرات و جمهوریخواه برابر است،اگر جان کری میتوانست ضرورت نیزا به تغییر را در بطن فضای خنثی حزبی به وجود آورد،پیروزی او محتمل بود."