چکیده:
فارابی از دو منظر منطق و فلسفه به بیان هستی و چیستی حد پرداخته و جنبه معرفتشناسانه آنرا با دقت مورد سنجش قرار داده است.او در کنار لفظ حد الفاظ دیگری چون رسم،قول شارح،خاصه و تعریف را نیز بکار برده است که هریک،بار چند معنا را بر دوش میکشند و در عین حال همگی دال بر ادارک تصوری اکتسابیند.
او معانی مختلف حد،اقسام،مراتب و اجزائش و نحوه اشتراک برخی حدود با برهان را بیان مینماید. درباره اکتساب حد،فارابی شیوه ابداعی خویش را ارائه میدهد و سپس سه شیوه بجا مانده از قدما را ذکر نموده و نقد میکند.فارابی معتقد است حدی که با رویکرد روح انسانی به عالم خلق حاصل شود حقایق ممکنات را مرتسم نمیسازد و صورتی مشتمل بر ذاتیات شیء و دال بر ماهیت آن نمیباشد بلکه معرفتی است که تنها نمایانگر صفات و عوارض اشیاء است؛زیرا مبنای آن ادراکات حسی است.چنانچه روح با عقل نظری جلا داده شود و روی به عالم امر کند،به فیض الهی، معقولات در آن منقش شده و حدود حقیقی اشیاء مکشوف میگردد.او درباره ذات احدیت مکرر و صریح بیان میدارد که حدی برای حق تعالی که وجود محض است متصور نیست و لذا وصول به حقیقتش بهیچوجه میسور نیست،لکن انسان معرفتی اولی و غیراکتسابی به وجوب وجودش دارد و توسط آن،شناخت سایر صفاتش امکانپذیر است.
خلاصه ماشینی:
"این امر باین لحاظ است که توسط حد،مجهولیت محدود معلوم میگردد و ماهیت معنی متجوهر،دو جزء است،یکی جنس و دیگری فصل که جنس در برابر ماده و فصل در برابر صورت است و لذا معرفت به هر دو جزء لازم است و حتی در مورد محدودات بسیط که مرکب از ماده و صورت نیستند و جنس و فصل حقیقی ندارند،عقل قائممقام جنس و قائممقام فصل را اختراع نموده و از ترکیب آندو با یکدیگر حد را به وجود میآورد.
برای اکتساب حد جنس نوع اخیر،باید حد تمام انواعی که تحت ان جنس هستند،اخذ گردد و سپس مختصات هریک کنار گذاشته شود،چنانچه مشترکات حد آنها قول باشد حد آن جنس بدست میآید و اگر آن جنس دارای اسم باشد،حد و اسمش در دلالت مساوی خواهد بود،اما اگر اسمی نداشته @ فارابی برای تقسیم دو گونه فایده ذکر نموده است:یکی بطور مطلق است و آن تمیز اشیائی است که بطور مجمل تصور شدهاند و یا تمیز اشیائی که توسط امور مختص به خود تصور نشدهاند و ذهن تنها جنس آنها را میشناسد ولی نمیتواند آنها را بطور مجزا از یکدیگر تشخیص دهد.
در نقد طریق ترکیب باید گفت که این روش برای وصول به تمامی امور مورد نیاز در تحدید کافی نیست؛ زیرا ترکیب نه مفید ترتیب صحیح اجزاء حد است و نه روشنگر محمولیت اجزاء بر محدود از طریق ما هو،بلحاظ اینکه اگر منظور تحدید نوع اخیر باشد، بدون محمولاتی که برای اشخاص نوع ظاهرة الوجودند و یا از طریق ماهو حمل میشوند،ترکیب حاصل نمیشود و اگر منظور تحدید جنس نوع اخیر باشد،پیش از ترکیب نیاز به شناخت محمولاتی است که خواه توسط برهان یا غیربرهان،از طریق ماهو بر نوع حمل میشوند."