چکیده:
توصیف پدیدههای طبیعی پرداخته است؛از سوی دیگر او مانند دیگر نویسندگان بزرگ رمانتیسم،تمجید زندگی روستایی در برابر زندگی شهری پرداخته است.از لحاظ فنی نیز اعتقاد جبران به زنده بودن طبیعت و اجزای آن باعث شده است که او ازصنایع ادبی مانند تشخیص در تصویرگری پدیدههای طبیعی استفاده نماید به طور خلاصه باید گفت که طبیعت در آثار جبران زنده و زیباست و همینگونه نیز توصیف شده است.طبیعت و مظاهر آن،از دیرباز در آثار ادبی و هنری،ظهور و حضوری گرم و پرنشاط داشته است؛اما نویسندگان و شاعران رمانتیک در آثار خود به طبیعت و پدیدههای آن نگاهی تازه دادهاند.رمانتیکها در آثار خود طبیعت را زنده،زیبا و همچون پناهگاه روحی برای خویش تصویر کردهاند.جبران خلیل جبران، نویسنده و نقاش لبنانی نیز همانند نویسندگان و شاعران رمانتیک بزرگ دیگر،در آثار خود طبیعت را به عنوان یکی از عناصر و وسایلی که میتواند التیامبخش دردهای انسان معاصر باشد به وفور آورده است.در این مقاله پس از نگاهی کلی به جایگاه طبیعت در مکتب ادبی رمانتیسم و نوع نگرش رمانتیکها به طبیعت و تصویر آن در آثارشان،جایگاه طبیعت در اندیشه و آثار جبران بررسی شده و بعضی از مهمترین اصول نوع نگرش جبران به طبیعت بیان شده است.با مطالعهء آثار جبران میتوان دریافت که او نیز مانند دیگر رمانتیکهای بزرگ به طبیعت و پدیدههای آن در آثار خود حیات و اصالت بخشیده،و با دیدگاهی عاطفی به
خلاصه ماشینی:
"جبران خلیل جبران، نویسنده و نقاش لبنانی نیز همانند نویسندگان و شاعران رمانتیک بزرگ دیگر،در آثار خود طبیعت را به عنوان یکی از عناصر و وسایلی که میتواند التیامبخش دردهای انسان معاصر باشد به وفور آورده است.
(جبران خلیل،جبران،المجموعه الکامله للمؤلفات العربیه،518-519)1 همانگونه که قبلا گفته شد طبیعت در آثار جبران زنده و پویاست و ادراک و احساس و شادی و رنج و اندوه دارد،همانگونه که آدمی این صفات را دارد همین اعتقاد به زنده بودن طبیعت و پدیدههای آن است که باعث شده جبران با تمام وجود به آن عشق بورزد و با مظاهر آن به گفتگو بنشیند.
حیاتبخشی به پدیدههای طبیعی در توصیف آنها از سوی دیگر این اعتقاد جبران به زنده بودن طبیعت و پدیدههای آن،در اسلوب نویسندگی جبران نیز تأثیر فراوانی داشته است و سبب شده است که او از صنعت ادبی«تشخیص»در آثار خود بسیار استفاده نماید.
از اینجا میتوان به اهمیت این نوع تصویرگری نزد جبران خلیل جبران پی برد،زیرا همانگونه که گفته شد او در آثار خود به زنده بودن جهان در کنار انسان و همراه او اشاره کرده است و به طورکلی جهان در آثار او حیاتی معنوی دارد و مرده نیست و همین اعتقاد به زنده بودن طبیعت باعث شده است که او از لحاظ لفظی نیز به موجودات مختلف حیات ببخشد و در آثار خود،به آنان همچون موجوداتی زنده بنگرد."