خلاصه ماشینی:
"به نظرم میرسد به همین دلیل است که این داستان(جولیوس سزار)برای ما جذاب است،چرا که اگر بتوانیم حرفها و اهدافمان را در این نمایش بگنجانیم،در زندگی واقعی نیز شاید بتوانیم به آنها عینیت بخشیم.
با ایدهء رجوع به آن متن،چه زمانی به فکر اقتباس از نمایشنامهء جولیوس سزار افتادید؟ زمانی که برای اولین بار کار خودم را در مرکز نمایش Native earth شروع کردم،یکی از مواردی که ما از همان ابتدا در موردش بحث میکردیم،نگرش خاص سفید پوست سالاری و این سوال بود که تئاتر تومی چیست و چگونه باید باشد؟برای مدت نسبتا طولانی،انتظارات خاصی در مقابل چیستی تئاتر بومی و اصیل کانادایی مطرح میشد که آن را به مواردی از قبیل قاچاق پوست گوزن،داستانهای جنایی،برطرف کردن مشکلات و موانع مدارس محلی،معضل الکل و غیره نسبت میداد.
بنابراین،وقتی کارم را در Native earth شروع کردم،این مساله ذهنم را بسیار مشغول کرده بود که چرا ما نمیتوانیم یک جولیوس سزار بومی داشته باشیم؟وقتی شما به طرح نمایشنامه نگاهی دقیق بیاندازید خواهید دید که ردپای حکایت آن در جامعه بومی قابل شناسایی است،چرا که مضمون آن تماما در مورد سیاستهای باندی است،دربارهء انتخاب یک رهبر و سپس براندازی همان رهبر وقتی که بزرگتر از لباسهایش شده باشد.
شما بهعنوان یک نمایشنامهنویس و کارگردان،در جریان اقتباس شکسپیر و این اندیشه که زبان،قدرت است،با چه مسایلی مواجه بودید؟ همان مساله همیشگی جوامع غربی یعنی سفید پوست سالاری،و این سوال که چرا جامعهء بومی امروز نیاز به اجرای شکسپیر دارد.
آیا ممکن است دربارهء استفاده از تراژدی در نگارش اثر حاضر نیز صحبت کنید؟ ای کاش در این تطبیق بار کمیک بیشتری وجود داشت!نمایش«در شکسپیر تعمق کن»تئاتری برای مخاطب جوان بود."