چکیده:
این نوشتار دربارة راز بداهت در تصورات است. بدین منظور، برخی از مصداقهای تصور
بدیهی آورده شده، و سپس راز بداهت این تصورات از منظرهای مختلف ـ در سیمای شش
نظریهـ بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"استاد مطهری نیز از کسانی است که «بساطت» را سر بداهت میداند و در آرای خویش بر آن تأکید ورزیده است: میگویند مثلا تصور حرارت و برودت احتیاجی به فکر ندارد، پس بدیهی میباشند، اما تصور ملک و جن نیازمند به فکر است، پس این تصورات نظری میباشند.
اما بسیط بودنش امری واضح و روشن است و میتوان بر بسیط بودنش از راه اعم بودنش برهان اقامه کرد؛ زیرا «وجود» از مفاهیم عامه است و به وجهی شامل مفهوم عدم نیز هست و مفهومی اعم از مفهوم وجود قابل فرض نیست و به همین دلیل مرکب نیست؛ زیرا همان طوری که در منطق مبرهن است هر مفهوم مرکبی، خواه ناخواه، باید مرکب شود از دو جزء که یکی اعم از خود آن مفهوم و یکی مساوی بوده باشد و فرض این است که اعم از مفهوم وجود امکان ندارد.
ایشان حتی این مبنا را در تعریف بدیهی هم به کار گرفته، نوشتهاند: ادراکات حصولی بدیهی، عبارت است از تحلیلهای مستقیم ذهن از یافتههای حضوری و چون روح انسان، هم بر یافتههای حضوری و هم بر تحلیلهای ذهنی خود احاطه دارد، تطابق آنها را درک میکند و از این جهت، حقیقت بودن ادراکات بدیهی، نیازی به دلیل ندارد، ولی ادراکات نظری (غیر بدیهی) چون مستقیما از یافتههای حضوری گرفته نشدهاند؛ نیازی به دلیل دارند، یعنی باید آنها را به ادراکات بدیهی برگرداند و با وساطت آنها، حقیقت بودن افکار نظری را ثابت کرد و بیان روش صحیح بازگرداندن ادراکات نظری به بدیهی به عهده منطق است» (مصباح یزدی، پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک، 78 ـ79)."