چکیده:
این مقاله، نقدی است برمقاله ای که جوزف استیگلیتز و پیترارزاگ، دو اقتصاددان مطرح جهان، نگاشته اند، اصل مقاله از کتاب «اندیشه های جدید در باب تأمین دوران سالمندی» ترجمه شده است. در مقاله، ملاحظات پنج صاحب نظر در خصوص مقاله مورد نقد، چاپ گردیده است.رابرت هولزمن، مقاله استیگلیتز و ارزاگ را «بسیارآمریکا- محور» می داند و معتقد است که به آنچه در جهان اتفاق می افتد، بسیار کم توجه شده است. هولزمن، با بررسی ده افسانه مقاله مورد نقد، را بررسی کرده و آنگاه «الگوی چند ستونی» را تبیین کرده است. به عقیده وی، کاربر دانی الگو، امکانات بالقوه ای عرضه می کند که به مراتب از آنچه نویسندگان مورد بحث مطرح کرده اند، بیش تر است. هولزمن همچنین استفاده از «تغییر پارادیم» را راهبردی مؤثرتر برای اصلاح نظام پرداخت جاری می داند.استل جیمز نیز پس از بیان برخی نکات در مورد «بحران سالمندی»، به نقد این مطلب می پردازد که «بحث در باب اقتصاد سیاسی به این دلیل که وضع سیاسی هر کشور متفاوت است، نامربوط ومنتفی می باشد» او ضمن تشریح عدام توافق خود با این بحث، سیاست را نیز – مثل اقتصاد- تابع بعضی موازین و قواعد می داند.پروفسور آکسل بورش – سوپان، «تحولات و تنگناهای جمعیتی» را نکته ای با اهمیت ارزیابی می کند که مقاله مورد نقد، این نکته را نادیده می گیرد. او «آسان گذشتن از مسائل اقتصاد سیاسی» را نیز گرایش «نگران کننده» دیگر در استدلال ارزاگ و استیگلیتز می داند. این منتقد، عدم موافقت بنیادی خود را به این بحث مربوط می داند که «چه حق انتخاب هایی باید به مردم داد ومردم باید به چه کسی اعتماد کنند». پیتر دیاموند نیز تأکید می کند که با همه ده افسانه مندرج در مقاله مورد نقد، موافق است گو این که مقاله به نظر او، در بیان مزایای اقتصادی و سیاسی مشارکت تعریف شده حساب های انفرادی، اغراق کرده است.به عقیده سالوادور والدس – پریتو نیز مقاله ارزاگ – استیگلیتز، به مثابه نوعی روزامد کردن بخشی از بررسی ها و کتاب های علمای اقتصاد آمریکا در باب اصلاحات بازنشستگی است و به مقوله های مهم و مطرح از لحاظ نظام های بازنشستگی در خارج از ایالات متحده، توجه کافی نشده است. وی پس از نقد مقاله، چشم اندازهای موجود درآمریکای لاتین را در مورد اصلاح بازنشستگی بررسی می کند. چگونگی تحت پوشش درآوردن کارگران مستقل و افرادی که در خانه کار می کنند، محدودیت تخصیص حداقلی از دارایی و سطح بالای هزینه های اداری، از جمله موضوعاتی است که در این راستا تبیین می شوند.
خلاصه ماشینی:
"استدلالهای توجیهی برای نظام چند ستونی(یعنی نظامی که شامل یک ستون اجباری فاقد پیشاندوخته و تحت مدیریت عمومی،یک ستون اجباری دارای پیشاندوخته و تحت مدیریت خصوصی،و موازینی مکمل و داوطلبانه،از جمله داراییهای ملکی و مالی است)، تحت وضعیتی پایا،عمدتا دارای سه وجه زیر است(هولزمن 8991): *تمایز آشکار بین هدف باز توزیعی و جابهجایی درامد در طرحهای اجباری *تنوع خطر،زیرا همه سهام بازنشستگی آحاد جمعیت،تابع خطرهای سیاسی،جمعیتی، و اقتصادی همانند نیست *پرهیز بیشتر از ناپایداری مالی،کاهش تأثیرات منفی پسانداز فردی،و تصمیمات ناظر بر عرضهء نیروی کار به طور اصولی،به بیشتر این هدفها،اما نه همهء آنها،میتوان با یک طرح مزایای تعریف شده که ساختار مناسب داشته،با مدیریت عمومی اداره شود،و تا حدودی با پیشاندوخته فعالیت کند دست یافت.
مسئله پایهای ان است که آنها بحث در باب اقتصاد سیاسی را به این دلیل که وضعیت سیاسی هر کشور متفاوت است نامربوط و منتفی میدانند اما سیاست نیز،مثل اقتصاد،تابع سیاسی چگونه منظما برای نظامهای پرداخت جاری مبتنی بر مزایای تعریف شده و نظامهای پیشاندوختهء تحت مدیریت عمومی ایجاد اشکال میکند.
حتی در امریکا نیز اگر دارایی صندوقهای اعتباری در سهام سرمایهگذاری شود، باعث کنترل چشمگیر دولت بر بازار سهام کوچک خواهد شد-و به یاد داشته باشیم که در کشورهای دیگر اکثریت سهام از نوع کوچک است-وقتی مبالغ مربوط گزاف باشد،از انتخاب بین بد و بدتر یعنی رشد بدهی دولت یا ملی کردن نهانی بخش خصوصی مملکت فقط میتوان با سرمایهگذاری در خارج از کشور پرهیز کرد."