چکیده:
این مقاله،به تشریح مفهوم فرهنگ استراتژیک و برداشت سه نسل از متفکران در قالب سه گفتمان،در خصوص این مفهوم،میپردازد.فرهنگ استراتژیک،اولین بار به عنوان متغیر مستقل در تبیین رفتارهای استراتژیک مطرح گشت.طرح این مفهوم،به معنای پذیرش عواملی غیر از عوامل ساختاری-مادی در تحلیل رفتارهای استراتژیک بوده است.در این خصوص،سه گفتمان در سه دهه پدید آمد که هر سه نیز تمرکز خود را بر رابطه میان فرهنگ استراتژیک و رفتار استراتژیک قرار دادند.هرچند نتیجهگیریهای آنان از نوع رابطه،متفاوت بوده است.
گفتمان اول،تحلیل رفتار بدون فرهنگ استراتژیک را ناممکن میداند؛گفتمان دوم فرهنگ استراتژیک را نوعی ابراز و امکان به منظور پیشبرد استراتژی معرفی کرده و گفتمان سوم نیز رابطه میان فرهنگ و رفتار استراتژیک را بیشتر در چارچوب نقش فرهنگ استراتژیک در عناصر و زمینههای رفتار استراتژیک مورد بررسی قرار داده است.
The purpose of paper does explore approaches of three generations of thinkers as three discourses in strategic culture. The strategic culture is used as an independent variable for explanting strategic behaviors at first. Appearing this conception in strategic behaviors has been meaning the acceptance of non- material and structural factors in analyzing it. In three decades made three discourses that all emphases on relationship between strategic culture and behavior، albeit reached the different conclusion from it.It is impossible in the first discourse analyzing the behavior without strategic culture، second one introduces the strategic culture as a means and instrument of running the strategy، the relationship between culture and strategic behavior in the third one does discuss strategic culture role in the context of strategic behavior.
خلاصه ماشینی:
1 رهیافت فرهنگ استراتژیک از مفهوم گرایش فرهنگی برای تبیین-روشن یا ضمنی-این نکته استفاده میکند که دولتهای متفاوت،اولویتهای استراتژیک متفاوتی دارند و چنین اولویتهایی نیز از تجارب آنها،از زمان شکلگیری تاکنون،ریشه گرفته و تحت تأثیر میزانی از ویژگیهای فلسفی،سیاسی،فرهنگی و شناختی دولت و نخبگانش میباشد.
گری به عنوان یکی از صاحب نظران مهم گفتمان اول،چند تعریف متفاوت را از فرهنگ استراتژیک بیان میدارد: «عادتهایی از تفکر و رفتار»؛«مجموعهای از نگرشها و اعتقادات در دستگاه نظامی در رابطه با هدف سیاسی از جنگ و کارآمدترین استراتژی و شیوه عملیاتی در جهت دستیابی به آن»؛«ایدهها و ایستارها،سنتها،عادات ذهنی و شیوههای ارجع عملیاتی که کموبیش خاص جامعه امنیتی به لحاظ جغرافیایی است که از تجربه تاریخی منحصر به فردی برخوردار بوده است».
7 جونز معتقد است که سه سطح از درون دادهها در فرهنگ استراتژیک دولت وجود دارد: سطح کلان محیطی که در برگیرنده جغرافیا،ویژگیهای قومی-فرهنگی و تاریخی است؛سطح اجتماعی که در برگیرنده ساختارهای اجتماعی،اقتصادی و سیاسی جامعها ست؛و سطح خرد که شامل نهادهای نظامی و ویژگیهای روابط مدنی-نظامی میشود.
از نظر این گفتمان،تفکر استراتژیک،به عنوان ابزار هزمونی سیاسی در حوزه تصمیمگیری استراتژیک مطرح است و امکان جهتگیری کامل به سمت خشونت را فراهم میکند که بر مبنای آن،دولت مشروعیت لازم را برای استفاده از خشونت علیه دشمنان مشخص را به دست میآورد.
بدیهی است که ربط وثیقی میان فرهنگ و امنیت ملی وجود دارد و به نظر میرسد از آنچه در حوزه مطالعات استراتژیک سه گفتمان مطرح شده بیان گردید،بسیار گستردهتر است.
Klein,ááHegemony and Strategic Culture:American Power Projection and Alliance'' Defence Politics'',Review of International Studies,Vol. 14,No. 2(Aprill 1988),p.