خلاصه ماشینی:
"فرم اشتراک (به تصویر صفحه مراجعه شود) فریده ایازی روزبهانی(بروجرد)،دبیر زبان و ادبیاتفارسی در منطقهی اشترینان نشان بینشان در ابتدای روشن روز این منم با نیمهای پر ایستاده در هجمهی خواهشناک زمین زمان؛بیرمق به سوی ابدیت به حوصلهی آفتاب پشت میکرد و به داسهای آویخته از شانههای عشق مینگریست.
از غزلهای اوست: شبهای شرجی دل شفق بود و من یک فصل؛پاییز غروبی بود ماتمزا غمانگیز صدای گریهام در خاک پیچید زمین از داغ و دردی گشت لبریز جهان ساقی است نعمتهای او جام که هم خاصه بگیرد بهره هم عام بر این ساغر مبادا دل ببندی که با هر نوش آن نیشی است همگام میسر نیست چون امشب وصالت دلم را میکنم خوش باخیالت ز یک تا سی ندیدم روی خوبت Lنه بهندرت گشت پیدا نه هلالت گل اشکم به باغ دیده پیداست که در هر برگ گل دردی هویداست گل من،غنچههای اخم واکن بزن لبخند،لبخند تو زیباست اگر دنیا عجوزی پست و زشت است گل من تحفهی سبز بهشت است نوشتی بر سرم که منتظر باش دلم تسلیم روز سرنوشت است بیا دریاب امشب کام ما را به دل بنویس امشب نام ما را چو بیتو عمر ما بیهوده بگذشت مکن بیهودهتر ایام ما را نوشتم نام تو سرخط دفتر ندیدم نامی از نامت نکوتر نه تنها دل دو دستم نیز بند است که دستی سوی تو دستی است بر سر"