چکیده:
این تحقیق با اشاره به نقش و جایگاه اقتصادی نفت برای جوامع صنعتی غرب ، عملکرد اقتصادی و سیاسی دولت ها و شرکت های بزرگ نفتی را در مقاطع زمانی مختلف در کشور های صادرکننده نفت مورد بررسی قرار داده است . تا قبل از دهه 1950، سیاست های نفتی به ویژه بهای جهانی نفت و میزان تولید، متاثر از خواست و اراد هاستثمارگرانه دولت ها و شرکت های نفتی غربی بود. اما با بیداری ملت ها و رشد مبارزات و ملی گرایانه آنها علیه استثمارگری های موجود، نفوذ و قدرت شرکت های بین المللی نفت نسبت به گذشته محدودتر شد. جوامع صنعتی غرب با بهره گیری از سازوکار های مختلف به گونه ای پیچیده تر و ظریفتر، ساختاری پی ریزی کردند که بهتر از گذشته ، تسلط و نفوذ جوامع صنعتی غرب را بر سیاست های اقتصادی نفتی تضمین می کرد؛ به عبارتی ،سازوکار های طراحی شده از سوی جوامع صنعتی غرب ، ضمن پی ریزی بازار اقتصاد جهانی نفت و حاکمیت این ساختار در ترسیم سیاست های جهانی نفت ، توانسته است جریان سالم ، ثابت و ارزان این کالای استراتژیک را تامین و شکوفایی اقتصادی غرب را تضمین کند.
This research indicates the role position of oil in western Industrial societies. It studies the performances of states and important oil corporations in oil exporting countries in different times. Before the1950s، oil policies، especially oil price and the extent of the production depended on the wills of western states and corporations. By Nations' awareness and growing the national challenges against the status exploitations، the power and influence of international corporations became more limited. By using different and more complicated and exact means، western industrial societies established a better structured than before. It ensured the western domination and influence on oil policies. On other words، the approaches designed by western industrial societies founded both the international oil market and the hegemony of these structures on world oil policies and could provided continuous، safe، and cheep trend of this strategic commodity.
خلاصه ماشینی:
"هرچند کشورهای صنعتی غرب،شکلگیری اوپک را در راستای منافع کشورهای صادرکننده نفت و اهرمی علیه منافعسلطهگرانه نفتی خود تلقی کردند که خواست و اراده کشورهای صادرکننده نفت را در تعیینسیاستهای نفتی مستقلشان به منصه ظهور میرسانید، سؤال این است که آیا اقدامات فردیو جمعی کشورهای صادرکننده نفت، توانست آنها را در بازی با حاصل جمع جبری صفر در رویارویی با دولتها و شرکتهای نفتی غربی پیروز گرداند؛ به تعبیردیگر با تغییر اوضاع زمانی ناشی از رشد آگاهی و مبارزات ملیگرایانه کشورهای نفتخیز و مقابله جدی آنها با سلطهگریهای اقتصادی و سیاسی خارجی، آیا دولتها و شرکتهای نفتیغربی (با توجه به نیاز استراتژیک خود به این ماده حیاتی) به خواستههای کشورهایصادرکننده نفت در رابطه با سیاستهای نفتی، بهویژه بهای نفت مورد نظر آنها تمکین کردند یابالعکس با تعقیب ساز وکارهای جدید و طراحی بازار اقتصاد جهانی نفت همانند گذشته، سلطهخود را بر سیاستهای جهانی نفت تحکیم کردند.
آمارهای جدید و منتشر از سوی سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD)قیمت کالاها و خدمات صادراتی کشورهای مزبور را بهطور جداگانه ارائه کرده است، امامیانگین آمارهای یاد شده طی سالهای 2006-1987 به صورت زیر است: جدول شماره 4: درصد افزایش قیمت کالاهای صادراتی کشورهای عضو (OECD) طی سالهای 2006-1987 سال 1987 1988 1989 1990 1991 1992 1993 1994 1995 1996 1997 1998 1999 2000 2001 2002 2003 2004 *2005 *2006 کل کشورهایOECD 7/3 5/4 7/4 9/1 3/0 4/1 5/0 3/2 1/5 6/1 5/1 9/0 2/1- 7/3 3/1 7/0- 2/0 8/1 3/1 9/0 مأخذ: پایگاه اطلاعاتی چشمانداز اقتصادی OECD * براورد در مجموع میتوان گفت که نه تنها روند افزایش محصولات و صادرات کشورهایصنعتی غرب به کشورهای جهان سوم و کشورهای عضو اوپک با روند افزایش بهای نفتصادراتی کشورهای صادرکننده نفت به جوامع صنعتی غرب قابل مقایسه نیست، بلکه شدتاستثمار دولتها و شرکتهای نفتی غرب به حدی است که به اعتراف خود آمریکاییها، مالیاتهایدریافتی دولت آمریکا از بابت واردات هر بشکه نفت 5 برابر درآمد دولتهای صادرکننده نفتاز آنبشکهنفتیاست."