خلاصه ماشینی:
"درواقع میتوان چالشهای رویکردی که موجب ابهام در تعریف سیاست نه شرقیو نه غربی و نوع جهتگیری عدم تعهد شده است را معلول عوامل زیر دانست: -نوسان بین اهداف آرمانی و منافع ملی و ابهام در حوزۀ مسئولیتها و نقش ملیایران؛که در اینباره نظریات عملگرایی اسلامی و انترناسیولیسم اسلامی،با تأکید بر&%00008SEAG000G% همگرایی کشورهای اسلامی و رویکرد نئومارکسیستی به جهانی شدن(با استعارۀتعبیر مرکز-پیرامون)،حکایت از التقاط مبانی نظری سیاست خارجی دارد که شایستهاست در راستای همگنسازی و برقراری انسجام درونی میان اجزای گفتمان سیاستخارجی،اهتمام لازم مبذول گردد.
حال با عنایت به چالشهای ذکر شده در بالا شایسته است نسبت به اصلاحات درساختار و فرآیند تصمیمگیری؛از رهگذر برنامهریزی جامع و فرابخش و تدقیق حدودوظایف و اختیارات نهادهای تصمیمگیرنده و نحوۀ نظارت نهادهای قانونی حکومتی ومدنی بر سیاست خارجی؛اهتمام به مدیریت پویا و منعطف براساس همکاری وهماهنگی با سازمانهای غیر دولتی،ارتقای توان بازیگری و افزایش نقش ملی براساستفکیک سطوح تحلیل و توجه فزاینده به استراتژی زمان(ترمواستراتژی)در عصرجهانی شدن،اولویتبخشی به راهکارهای همکاریجویانه و تعاملی و امنیت نرمافزاری در عصر همزیستی مسالمتآمیز و وابستگی متقابل اقتصادی،تعیینسیاستهای علیا و سفلی در استراتژی سیاست خارجی،تقویت سیاستهای تبلیغاتیبرای خنثیسازی اقدامات تبلیغی دشمنان،اهتمام به ارائۀ اندیشۀ اسلامی؛به صورتجذاب،آکادمیک،روزآمد و قابل عرضه در عرصههای دانشگاهی؛اولویتدهی بهاحیاگری،نوآوری و نواندیشی دینی بهجای نوگرایی دینی،حل چالش بین سنت ومدرنیته براساس ارتقای خودباوری نخبگان و تعقیب اهداف اسلامی براساساستراتژی سینماکس و ارزیابی هزینه،اهتمام لازم مبذول گردد؛تا اقتدار ملی نظامبراساس قواعد عزت به حکمت،مصلحت و بالندگی انقلاب اسلامی؛در عرصۀ منطقهایو جهانی قواعدی به منصۀ ظهور برسد."