چکیده:
والت ویتمن و سهراب سپهری از نظر نوآوری و ایجاد سبک ویژه، رهائی از قید و بند وزن و ردیف و قافیه و
بکارگیری کلام آهنگین و خلق زبان شعری ویژه، نکات مشترک فراوانی دارند. هر دو شاعر از جریان سیال ذهن
تبعیت میکنند و با هم نهشتی تصاویر و مفاهیم نه تنها شاعران تصویرگرا و امپرسیونیست محسوب میشوند
بلکه با این شیوه آنچه که در مافی الضمیر دارند بیان میکنند. وجود انرژی و حرکت و تغییر سریع صحنهها در
اشعارشان سبب میشود که عناوین برگزیده برای شعرهایشان نارسا جلوه کنند. هر دوی آنان تحت تأثیر فلسفه
شرق قرار گرفتهاند لذا شعر آنان اکنده از جلوههای عرفانی، انسان کیهانی و مذهب کیهانی است آنان نه تنها به
انسان عشق میورزند، بلکه نبات، حیوان و حتی جماد را به دیده تقدیس مینگرند زیرا قدرت خلاقه الهی را در
همه موجودات حتی موجودات بظاهر پست مشاهده میکنند از این رو از آوردن مفاهیم غیر شاعرانه و زبان غیر
فاخر و ساده و روزمره ابایی ندارند.
خلاصه ماشینی:
خود ویتمن نیز در کارت پستالی که به دوست خود فرستاده درباره مساعی خود که انقلابی در سرودن شعر ایجاد کرده کلمه "ensemble" یا هم نوازی سازها را بکار برده است و در جای دیگری چنین میگوید: "اشعار من وقتی کامل باشند کلّیتی را بوجود میآورند بهمان مفهومی که زمین است، جسم انسان است.
830) چون هر دو شاعر از فلسفه شرق متأثر شده بودند همانطوری که دکتر شمیسا اشاره کرده است (شمیسا، 1372، ص 13) و (نوربخش 1376، ص 153) در مقوله نگرش نو نسبت به پدیدهها در اشعار سپهری نوعی همسوئی با فلسفه کریشنامورتی مشاهده میشود که در مورد والت ویتمن نیز صادق است.
سیروس پرهام در مقدمه ترجمه اشعار والت ویتمن درباره شعر "راه گشاده" به مطالبی اشاره میکند که در مورد اشعار سهراب سپهری نیز صادق است او چنین میگوید: "ویتمن با هر چه روبرو میشود با آن یکی میگردد و خویشتن را یکسره فراموش میکند.
بهر حال "مسافر" سپهری همانند عرفای شرق و برخی از شاعران صوفی مسلک غرب نظیر ویتمن، هفت شهر عشق رامیپیماید و مراحل گوناگون سیر و سلوک را پشت سر مینهد و به این نتیجه میرسد که انسان باید وسیع باشد و تنها و سر به زیر و سخت: سفر مرا به زمینهای استوایی برد وزیر سایه آن "بانیان" سبز تنومند چه خوب یادم هست عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد: وسیع باش و تنها و سربزیر و سخت (سپهری، 1376، ص 319) و وقتی از سیر آفاق و انفس بر میگردد میگوید: «من از مصاحبت آفتابم میآیم» (سپهری، 1376 ، ص 219) آفتاب نشانهای از انوار الهی است.
553) ایرادی که برای ویتمن و سپهری گرفته میشود این است که آنان از واقعیتهای زندگی به دور هستند زیرا در شعرشان تقریبا هیچ نشانهای از بدی و شرارت وجود ندارد.