چکیده:
ردهشناسی شاخهای از زبانشناسی است که به مطالعه شباهتهای ساختاری بین زبانهای مختلف بدون در نظر
گرفتن پیشینه آنها میپردازد تا بر اساس آن مبنایی برای طبقهبندی یا ردهبندی زبانها ارائه کند. بنابراین میبایست بین
مقایسه رده بنیاد و مقایسه تاریخی زبانها تمایز قائل شد.
در خلال جستجو برای یافتن مبنایی برای طبقهبندی زبانها، مشترکات زبانی بوضوح جلوهگر میشوند و تحلیل
ردهشناختی همسو و دوشادوش مطالعات مربوط به جهانیهای زبان پیش میرود.
دراین مقاله نگارنده تلاش کرده است تا نمونهای از این همسویی را به خواننده معرفی نماید. در این چارچوب
ملاکهای مختلف ردهشناسی زبانها و جهانیهایی که در این راستا کشف و ارائه گردیدهاند مورد بررسی قرار میگیرند و
سپس به فرضیههای مربوط به علت وجود جهانی در زبانهای مختلف اشاره خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
جهانیهای زبانی (Language universals) مشخص میکنند که چه چیزی در ساختار یک زبان ممکن است و چه چیزی غیر ممکن، به عنوان مثال برخی از زبانها در فهرست واجی خود هم انسدادیهای واکدار دارند و هم انسدادهای بی واک، (مثلاً فارسی).
جهانیها در واقع ویژگیهایی هستند که میبایست در همه زبانها وجود داشته باشند و چون از نزدیک به پنج هزار زبان تنها چند زبان مورد توصیف علمی قرار گرفتهاند، پژوهشگر زبان با لحاظ کردن این واقعیت بایستی در ارائه یک جهانی زبانی احتیاط لازم را به عمل آورد.
اما باید توجه داشت که این نوع آرایش سازهای خاص زبان انگلیسی است و با بررسی زبانهای مختلف میتوان به این نتیجه رسید که هنجار آرایش عناصر سازنده یک جمله در هر زبانی بصورت خاصی رمزگذاری میشود.
همان طور که ملاحظه میشود که احتمالهای منطقی دیگری نیز برای همنشینی فعل، نهادو مفعول وجود دارد: OSV, OVS, VOS اما بررسی زبانهای مختلف دنیا نشان داده است که تعداد زبانهایی که از این سه آرایش به ویژه آرایش OSV استفاده میکنند بسیار محدود هستند.
تمایز قائل شدن بین این دو نوع جهانی در مطالعات زبانشناختی بسیار مهم است، چرا که بنظر میرسد جهانیهای نوع اول، یعنی آنهایی که استثناء ندارند، در واقع شرطی مطلق برای زبان تلقی میشوند ولی جهانیهای دیگر نتیجه یک گرایش زبانی هستند.
براساس این مشاهده دو قاعده جهانی که میتواند بر مبنای این ردهشناسی ارائه گردد به قرار زیر است: (i تمام زبانها حداقل سه واکه دارند و (ii اگر زبانی تنها سه واکه داشته باشد، آن سه واکه عبارتند از a,i/و /u.