خلاصه ماشینی:
"در کتاب«گورلنین»،آقای رمنیک،روزنامهنگار واشنگتن پست مستقر در مسکو بین سالهای 8891 تا 2991،از این جو انقلابی استفاده میکند که همان محیط و هیجان را برای خواننده زنده کند و در مصاحبههای فراوان و با شرح حال و تاریخ زندگی شخصیتهای گوناگون-از سران شوروی تا کارگران معادن زغالسنگ و افراد بیخانمان،از روشنفکران آزادیخواه تا رؤسای زندانهای کا.
آخه زندگی معمولی باید اینطوری باشه؟به نظر من که داریم با قانون جنگل زندگی میکنیم!»(ص 481) با این اقتصاد مصنوعی،تنها انگیزهای که برای کار میتوانست وجود داشته باشد رشوه بود و در آخرین سالهای رژیم،نه تنها فساد مالی جامعه را دربرگرفته بود،بلکه مافیایی بوجود آمده بود که هنوز هم در سراسر شوروی سابق بهطور فوق العادهای فعال است.
»(ص 781)انرژی و تفکر دولت تنها در نظاهر به شکوفائی کمونیسم مصرف میشد،و در طی سالها موجب ایجاد زبان نوینی شده بود،که خود به جای اصول مارکسیسم،تبدیل به هدف اصلی گشته بود.
بود!این یکی از طعنههای تاریخ است که وراث پلیس وحشت استالین،چون به مسائل اجتماعی و سیاسی آگاهی داشتند و شناخت جنبشهای ضد رژیم حزبی از وظایفشان به شمار میآمد،و همچنین، امکان خواندن کتابهای ممنوعه و تحصیل در خارج را داشتند،در بهترین موقعیت برای درک دردهای جامعه و بهبود نظام قرار گرفته بودند.
سؤال مطرح این است که آیا چنین روحیهای اصلا وجود داشت؟تاریخ نشان داد که استالین ریشهء سلسلهمراتبی بود که درخت شوروی را تشکیل میداد؛و ریشهکن کردن این درخت الزاما درخت را(مثل تمام مجسمههای لنین در شهرهای شوروی)بر زمین افکند."