خلاصه ماشینی:
"در سال 7531 فقط 002 صندوق قرض الحسنه در ایران وجود داشت و حال آنکه این رقم در سال 6631 به 0003 افزایش یافت و به این صورت این صندوقها به واقعیتی غیر قابل انکار در فضای اقتصادی کشور تبدیل شدند.
بنیانگذاران و نوع مدیریت چنانچه فقط به ظواهر امر توجه کنیم،میتوانی بگوییم که شرکتهای مضاربهای مدرن هستند و صندوقهای قرض الحسنه سنتی،حال آنکه تحقیقی عمیقتر نشان میدهد که این ارزیابی بازتاب صحیحی از واقعیت نیست.
در پاسخ به این پرسش که«چرا به این شرکت اعتماد کردید؟»،بسیاری از پاسخها حول سه،چهار محور مشخص دور میزد:«چرا نباید اعتماد میکردیم،وقتی چندین و چند فتوا از آیات عظامی همچون آقایان اراکی و گلپایگانی در تأیید این شرکتها در روزنامهها به چاپ رسیده بود؟»؛ «اگر واقعا شرکتهای مضاربهای بد بودند چرا دولت اجازه داد به کارشان ادامه دهند و اینهمه با بوق و کرنا تبلیغ کنند و روزنامهها را سالهای سال در اختیارشان گذاشت؟»؛«دم در ورودی،عکس مدیر شرکت را در کنار یک مسئول سیاسی قاب کرده و گذاشته بودند»؛«چطور ممکن است به یک کلاه بردار اجازه داده شود که چندین و چند دسته چک داشته باشد؟»؛«شرکت یک روز یک مینیبوس در (به تصویر صفحه مراجعه شود) اختیار ما گذاشت و ما کارخانهء دوغ و زمینهای کشاورزی و دامداریاش را بازدید کردیم.
3-به دلیل اتکا بر روابط خویشاوندی و نیز سایر پیوندهای سنتی جامعه،که گفته شد در مورد کارکرد صندوقهای قرض الحسنه عامل حیاتی به شمار میآمد؛گسترش این مؤسسات در تغییر آن روابط و پولی کردن شان نیز مؤثر واقع شد که میتوان از آن به صورت استقلال فضای اقتصادی/مالی از فضای عاطفی/خانوادگی یاد کرد."