خلاصه ماشینی:
"تحلیلهای روستو و نقد فرهنگی او از تاریخ اروپا که در عین حال بسیار جالب است،در جلد دوم کتاب تا سال 2971(سال انقلاب فرانسه)ادامه روستو تاکید میکند که دوگانهگرایی قرون وسطی بین کلیسا و دولت تا حدی هر دو مرجع قدرت را در برابر هم قرار داد و این امر خود تضمینی برای استقرار آزادی بود (به تصویر صفحه مراجعه شود) مییابد که توضیح همه آنها از ظرفیت این نوشتار خارج است.
روستو در جلد دوم تاکید میکند که دوگانهگرایی قرون وسطی بین کلیسا و دولت،تا حدی هر دو مرجع قدرت را در برابر هم قرار داد و این امر خود تضمینی برای استقرار آزادی بود،این نظارت متقابل چنان بود که هیچ یک از این دو نتوانست بر دیگری سلطه یابد.
روستو سال 2391-سالی که هیتلر قدرت را در آلمان قبضه کرد-را در مقدمه جلد اول چنین توصیف میکند:باید روشن کرد که چه حادثهای اصلا اتفاق افتاده و در چه جایگاهی از تاریخ جهان قرار داریم؟این بهترین و فوریترین وظیفه ماست که وضعیت فاجعهآمیز کنونی را خود مورخان و جامعهشناسان مورد بررسی قرار دهند و من در این موضعگیری،درباره زمان معاصر کار میکنم.
روستو در جلد سوم نقد فرهنگی خود قرون وسطی را نقد و تحلیل میکند و معتقد است گرایشهای خردگرایانه و عقلانیت قرن 91 و عصر حاضر،در عملگرایی،رفتارگرایی،مادیگرایی،سیطره بر طبیعت،فنگرایی،اقتصاد برنامهریزی،بسترسازی پیشرفت فنی، برابرسازی جزءگرایی73و عمومیسازی83سرمایهداری،تکثرگرایی،دولتی و پوچگرایی افراطی که به سادگی در جنبههای غیر عقلانی نمود پیدا میکنند،تجلی کردهاند و گرایشهای غیر عقلانی نابخردانه در همین فاصله زمانی به شکل بازتابهای محافظهکارانه،فردگرایی افراطی و شخصیتپرستی(کیش شخصیت)نمود یافتهاند؛در عین اینکه از تجارب نابغهپروری،جنبش جوانان،خداباوری دولتی،یعنی دولت را قادر مطلق دانستن،ملیگرایی،اشتیاق برای جنگیدن و جنگطلبی،مارکسیسم، سوسیالیسم،بولشویسم،فاشیسم و شوونیسم نیز استفاده میشود."