خلاصه ماشینی:
"در اینجا همسخنی بین اصول و عقاید دو دین و دو فرهنگی که در گذشته آشنایی کمی با یکدیگر داشتهاند،مطرح نیست،بلکه سنگینی بار قرون گذشته با تمامی برخوردهای نظامی،اختلافات دینی و رقابتهای تجاری و در نتیجه بسیاری تلخکامیها و عداوتها و نیز خاطرات همزیستی و آشتی احساس میشود و بیجهت نیست که مسألهء همجواری جغرافیایی و فرهنگی اسلام و مسیحیت شرق را بهنگام بررسی ارتباط این دو دین همیشه باید در نظر داشت.
در واقع دربارهء اسلام چه بسیار سوء تعبیرها و سوء تفسیرهایی که نمیشد و درحالیکه نگرش غرب به (به تصویر صفحه مراجعه شود) اسلام همچنان براساس ذهنیت صلیبیون متحجر باقیمانده بود،در سوی دیگر میبینیم که تجلی ایمان و اخلاص اسلامی همچنان در زندگی روزمرهء فرد مسلمان ادامه یافت،بدون آنکه تغییری کند با ثابتقدمی بمبارزات خود طی دوران استعمار در جهت نفی آداب و رسوم و فرهنگ غرب ادامه میداد که طی مبارزات شدید برای کسب استقلال و سپس طی دوران تجدید حیات دین اسلام ادامه پیدا کرد.
عنصر اصلی این مبارزه همانا آگاهی مسلمانان نسبت بگذشتهشان بود و هم به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی دین اسلام و میبینیم که ناظران خارج از گود و غربی،این حرکت را بعنوان تجدید حیات اسلام بدنبال دوران فتور و انفعال تعبیر میکردند،درحالیکه اسلام هرگز از بین نرفت و همیشه بمبارزه خود طی قرون متمادی ادامه میداد و اکنون نیز علی رغم آنکه کوشش میشود که بسوی جامعهء منسجمتر پیشروی کنیم،آیا ذهنیت غربی همچنان با همان نگرش قرون وسطایی عجین نیست؟و میبینیم چگونه روزنانهنگاران،سیاستمداران و جامعه شناسان غربی با توسل باصطلاحات گمراهکننده همچنان اسلام را برابر با خشونت و عدم تسامح معرفی کرده و آنرا دشمن غرب قلمداد میکنند."