خلاصه ماشینی:
"اما من در باب هدف و مقصد نظام آموزشی بحث نمیکنم ولی توجه به این نکته لازم است که در ابتدای تأسیس مدارس جدید، هدف تربیت کارمند بود و پس از تأسیس دانشسرای عالی و دانشگاه تهران،تعلیم و تربیت کسانی که بتوانند در دانشگاه ادامهء تحصیل دهند نیز در آموزش دبیرستانی منظور نظر قرار گرفت و ما اکنون نه کارمند دیپلمه استخدام میکنیم و نه میتوانیم این همه فارغ التحصیل دبیرستان را در دانشگاهها و مدارس عالی بپذیریم.
در حدود سی سال پیش که نظام و برنامه آموزشی تغییر یافت و دورههای پنج ساله ابتدایی و سه ساله راهنمایی و چهار ساله دبیرستان به جای دو دورهء شش ساله دبستانی و دبیرستانی مقرر شد، این نکته کموبیش احساس شده بود که دیگر هدف تحصیلات دبیرستانی تربیت کارمند نیست و برای اینکه داوطلبان ورود به دانشگاه شایستگی تحصیلات و تعلیمات عالی را داشته باشند باید تغییراتی در برنامههای مدارس داده شود.
او باید در مدرسه معلوماتی را که همهکس در زندگی به آن احتیاج دارد بیاموزد و بتواند درسهای مورد علاقهء خود را با راهنمایی مدرسه(و نه راهنمایی لفظی)اختیار کند(اگر چنین چیزی ممکن شود باید صورت همکاری خانه و مدرسه تغییر کند؛اینکه انجمن خانه و مدرسه صرفا وظیفهء پول گرفتن از اولیاء را داشته باشد یا اولیاء،انجمن خانه و مدرسه را به این عنوان شناسند،فاصله میان خانه و مدرسه و بیگانگی آنها بیشتر میشود و امر مهم همکاری خانه و مدرسه مهمل می ماند).
شاید اکنون هر درس دورهء راهنمایی و دبیرستان متولیانی داشته باشد که حاضر نباشند یک صفحه از درس خود را کم کنند و البته ما هم میدانیم که همهء درسها هم مهم است اما در اینجا بحث ما در اهمیت و بیاهمیتی علوم نیست و قصد درجهبندی علوم و معلومات هم نداریم."