چکیده:
ظهور چین و پیامدهای منطقهای و بینالمللی آن موضوعی است که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از مؤسسات مطالعاتی را برانگیخته است.راهی که چین در مسیر توسعه ظرف 03 سال اخیر طی نمود،کشورهای اروپایی سه قرن،آمریکا یک و نیمقرن و ژاپن یک قرن طول کشید،تا طی نمایند.موفقیت چین حاصل بهرهگیری از تجارب دیگر کشورها و اتخاذ راهبردی است که از آن تحت عنوان توسعه صلحآمیز یاد میشود.براساس آن،این کشور تلاش میکند به منظور دستیابی به توسعه همهجانبه داخلی،با اتخاذ یک سیاست خارجی صلحآمیز،زمینه پیشبرد راهبرد توسعه خود را فراهم سازد.تمرکز این مقاله به بررسی ارتباط بین توسعه داخلی و سیاست خارجی چین و بررسی راهبرد توسعه صلحآمیز این کشور میباشد.
خلاصه ماشینی:
"این مسیر چین با چه چالشهایی مواجه است و چگونه سعی میکند به آنها پاسخ دهد؟
همچنین درگیری آمریکا در خاورمیانه این امکان را به چین داد تا سیاست توسعه مناسبات با
این دیدگاه به سرعت رشد یافت که ظهور چین سبب به چالش کشیدن هژمونی آمریکا
برای مقابله با این نظریه،راهبرد توسعه چین تحت عنوان توسعه صلحآمیز توسط
بحث ظهور چین و پیامدهای آن همچنان ادامه دارد اما از نظر مفهومی،مقامات و نویسندگان چینی ترجیح میدهند از توسعه صلحآمیز استفاده نمایند5و همچنان چین را یک کشور
6این امر جامعه چین را با چالش توسعه نامتوازن مواجه ساخته است.
گرچه این کشور برنامههایی را برای مقابله با چالشهای زیستمحیطی در نظر گرفته اما
این مسائل بهویژه مسأله تایوان به پاشنه آشیل چین تبدیل شده که دیگر کشورها بهویژه آمریکا از طریق آن بتوانند هر زمان بخواهند با دامن زدن به
توسعه اقتصادی چین با چالش مواجه نشود و این کشور بتواند بر قدرت خود بیافزاید.
چین بر قدرت خود بیافزاید دستیابی به استقلال برای تایوان مشکلتر خواهد شد،چراکه
همینمنظور چین سیاست ادغام اقتصادی تایوان بهعنوان مقدمه ادغام سیاسی را دنبال نموده
دیگر کشورها از جمله ویتنام و هند را افزایش دهد که این امر نیز میتواند منافع چین را متأثر
کشور بیشتر مورد توجه برنامهریزان اقتصادی چین قرار گرفته است.
در سطح خارجی نیز نتیجه راهبرد توسعه صلحآمیز طی سه دهه گذشته برای چین
آمریکا نتواند موانع جدی در راه ظهور چین قرار دهد و برعکس تلاش نماید تا برای حفظ
اتخاذ راهبرد توسعه صلحآمیز موجب افزایش قدرت همهجانبه چین شده و چین را به"