چکیده:
نظریه انتقال جمعیت با سابقه ای طولانی به عنوان یکی از پایدارترین دستگاه های مفهومی در جهت تبیین تاریخی، اجتماعی تحولات جمعیت ها مطرح شده است. طی فرآیند انتقال مرگ و میر، علل مرگ نیز دستخوش تغییرات اساسی می شوند. نظریه انتقال اپیدمیولوژیک بر تغییرات پیچیده الگوهای سلامتی و بیماری ها، روابط متقابل موجود میان این الگوها، عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیستی و جمعیت شناختی موثر بر آن ها و پیامدهای این شبکه پیچیده ناظر است. این مقاله درصدد است وضعیت انتقال مرگ و میر و انتقال اپیدمیولوژیک ایران را با استفاده از آمارهای موجود مورد بررسی قرار دهد. اطلاعات تاریخی گویای نوعی تحول اجتماعی - اقتصادی در سال های 1300 تا 1320 است و به نظر می رسد آغاز دوره انتقال مرگ و میر از سال های 1310 در ایران قابل ردیابی باشد. در بررسی سیر تحول علل مرگ در ایران نیز آمارهای موجود، علی رغم کوتاهی دوره آن، ترجیحا بر فرآیند انتقال اپیدمیولوژیک ایران صحه می گذارد. مرگ و میر ناشی از بیماری های عفونی و انگلی طی سال های 1375 تا 1384 به حدود نصف تقلیل یافته است و افزایش قابل توجه سهم مرگ و میر ناشی از 4 عامل عمده بیماری های قلبی و عروقی، سرطان ها، بیماری های تنفسی و تصادفات و سوانح از 39.4 به 63.1 درصد در نظام علل مرگ و میر ایران در دوره مورد بررسی قابل مشاهده است.
خلاصه ماشینی:
"در شرایطی که شمارشهای دقیق جمعیتی معمول نباشد،بحث دربارهء رقم واقعی جمعیت خالی از اشکار نیست،لیکن نظر وقایعنگاران با توجه به ذکر نکات دقیق رویدادهای مهمی که زمان آنها اتفاق افتاده نیز نمیتواند به کلی بیاساس باشد(زنجانی 1731:4)و با اینکه حجم عظیمی از آنچه گفته شده برپایهء حدس و گمان است(مهاجرانی 7631)و همینطور هرچه از نظر تاریخی عقبتر و دورتر برویم،اطلاعات ما دربارهء جمعیت ایران کمتر میشود(سرایی 6731)اما اطلاعات مورد استفاده دور از حقیقت نیست و برآوردها در حد مطلوب و مفید است و میتوان از آنان سود جست(امانی 0831).
مقایسهء اطلاعات نشان میدهد که اختلاف نظر فاحش و شدیدی میان سه دسته برآوردها دیده نمیشود گرچه موارد جزیی قابل ذکری وجود دارد،ضمن اینکه در برآوردهای سرایی و میرزایی به امید زندگی بدو تولد و نیز میزانهای مرگومیر نوزادان و اطفال متناظر با سطوح مرگومیر و امید زندگی توجه شده است،زیرا این شاخصها از اساسیترین شاخصهایی هستند که برمبنای آن میتوان دربارهء ورود ایران به مرحلهء انتقال جمعیتی قضاوت کرد.
همچنین ثبات نسبی آمار مرگومیر ناشی از سرطانها و بیماریهای تنفسی به علت شیوع این علل مرگ در گروههای سنی بلاتر و با در نظر گرفتن ساختمان سنی جوان جمعیت ایران و سهم کمتر گروههای سنی بالاتر در کل جمعیت نیز قابل توضیح است.
روند تغییرات میزانهای حیاتی ایران در قرن حاضر دستیابی به آستانههای مرحلهء دوم تعادل جمعیتی را حد اقل در مورد مرگومیر نشان میدهد و از 5631 به بعد سیر تدریجی کاهش مرگومیر ثبات نسبی آن(ضمن توجه به ساختمان جوان جمعیت)قابل مشاهده است."