خلاصه ماشینی:
">گفتوگو با تران آن هونگ دربارهء شعاع عمودی آفتاب (به تصویر صفحه مراجعه شود) نکتهای که خیلی توجه مرا جلب کرد این بود که در فیلمهایتان به فرهنگ ویتنامی بهوفور پرداخته بودید و از نکات فرهنگی نقطهء اوج ساخته بودید.
این مقوله در فیلمهایتان مهم است؟ فرهنگ ویتنام برای من خیلی مهم است،چون ویتنامی هستم و میخواهم این فرهنگ را انعکاس دهم.
مثلا آن نوع زندگی که در سایکلو نشان دادم زندگی پرمشقتی بود،ولی توی این یکی فیلم،زندگی راحتتر است.
در حقیقت ایدهء فیلم به هانوی برمیگردد،چون هانوی ویژگی خاصی دارد،و آن گرما،رخوت و هوس است و خیلی از آدمها کارهایی را که معمولا در خانههاشان انجام میدهند به فضای باز منتقل میکنند.
فکر میکنم این اجتنابناپذیر است چون من در فرانسه زندگی میکنم،اما مهم این است که فیلم دغدغههای مرا انعکاس میدهد.
یک بازیگر زن هم بود که میخواستم در فیلم بازی کند،اول قبول کرد اما بعدش نپذیرفت،چون نقش خیلی به زندگیاش شبیه بود و هانوی هم شهر کوچکی است.
پدر و مادرها همیشه مشکلاتشان را از بچهها پنهان میکنند چون وقتی بچهها در حال و هوای عشق قرار میگیرند خیلی معصوماند و این میتواند مشکلساز باشد.
فهمیدم این خیلی زیباتر است که وقتی آنها رابطهشان را شروع میکنند اشتباههای پدر و مادرها روی آنها سنگینی نکند.
اگر به نقاشیهای آبستره نگاه کنید،رنگ است که به شما حس و هیجان میدهد،ولی برای یک حس خاص رنگ خاصی تعیین نمیکنم،چون اگر این کار را بکنی شیادی.
تابلویی از راشنبرگ را به خاطر میآورم که تصویری از یک منطقهء حارهای است و حالا فکر میکنم میبینم خیلی شبیه فیلم شماست."