چکیده:
خشونت به هر نوع رفتاری گفته می شود که منجر به صدمه زدن به فرد می شود. خشونت در محیط خانواده می تواند تاثیر منفی به همسر، فرزندان و اعضای خانواده داشته باشد. در این مقاله به تعاریف خشونت، دیدگاههای خشونت، نقش بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در رسانه های اجتماعی، مذهب و دین در بروز خشونت، اهداف اعمال خشونت و دلایل کتمان خشونت در خانواده پرداخته شده است. در انتها راهکارهای اتخاذ شده جهت مقابله با خشونت علیه زنان نیز آورده شده است.
خلاصه ماشینی:
"د)نظریه تحریک:در تعریف این نظریه میتوان گفت اعمال دیگران که منجر به عدمکنترل خشونت در دریافتکننده میگردد و اغلب علت آن ریشه در نیتبدخواهانه آنان دارد مثلا فرد قربانی خشونت،خود زمینه ظهور خشم رافراهم میآورد مثلا عدم رعایت حیاء و عفاف در جامعه که تحریک جنسی مذکر نسبت به مؤنث را موجب میشود و نهایتا عدم دسترسی مشروع وقانونی به جنس مؤنث و احساس ناکامی ر این مورد که منجر به بروزرفتارهای خشونتآمیز میشود.
سانههای اجتماعی تحلیل برنامهها و محتویات تلویزیون فیلمها و حوادث ورزشی نمایش دادهشده حاکی از ان است که همه آنها تا اندازهای دارای خشونت هستند(ریس وروت،1993)یافتههای مطالعات انجام شده در مورد اثرات محتوای خشنبرنامههای رسانهها بر پرخاشگری هنوز کاملا اثبات نشدهاند اما در مجموع منجربه این نتیجه شدهاند که نمایش خشونت رسانهها ممکن است یک عامل مشارکتیبرای بالا بردن سطح خشونت باشد البته مطالعات بندورا وراس 1963 دال برحمایت از مشاهده خشونت در ایجاد رفتار خشونتآمیز میباشد.
8)وجود علاقه به همسر و امید به تجدیدنظر در رفتار وی 9)جهل نسبت به قوانین و راههای احقاق حقوق خود 10)اعتقاد به ضعف دستگاههای در اجرای احقاق حقوق خانوادگی زن اهکارهای اتخاذ شده جهت مقابله با خشونت علیه زنان حمایت از اقشار آسیبپذیر در قالب آیینهای جوانمردی و رادمردیریشهای بس عمیق و سابقه بسیار دیرینه در تاریخ کشورها دارد.
آموزش این مهارتها موجبارتقاء رشد شخصی و اجتماعی و حفاظت از حقوق انسانها و پیشگیری ازمشکلات روانی اجتماعی میشود(سازمان جهانی بهداشت،1977)نظر به اینکهمذهب و اخلاق از دیگر عوامل مؤثر در کاهش رفتارهای خشونتآمیز و جرائمعلیه زنان میباشند پس کاهش رفتارهای خشونتآمیز و جرائم علیه زنانمیباشند پس کاهش خشونت مستلزم حرکت فرهنگی و طولانی مدت است که مبدأآغازین آن در نهاد خانواده و توسط نقش تربیتی زنان قابل اجرا است."