خلاصه ماشینی:
"ع. سپانلو (به تصویر صفحه مراجعه شود) محمد علی سپانلو،به قول خودش«از بچههای خالص تهران» است.
منظومهء خانم زمان در واقع نگاهی حماسی و گاه غمنامهوار به شهر تهران است.
میدانید که در ادبیات فارسی این شهر خیلی بدنام است.
2 نسل جدیدی که در خلوت خود سفر کرد نقشهخوانی محمد علی سپانلو تو از تخت طاووس تا جام جم صاحب تخت و جامی تو از سهروردی به میدان فردوسی و پیچ سعدی به دنبال تندیسهای کلامی تو پیجوی پسکوچهء زادبوم خودی:آب منگل،شتردار،آصف و مجذوب فانوسهای هوایی نگاهت پی گوشوارهست و دنبالهء بادبادک به پرواز در مغرب نیلگون رهایی...
شنیدی و دیدی که هر چیز در جای خود نیست که این کوچهء آبشار است بیآب وین کوی دردار بیدر و دروازهء غار بیغار و دروازه شمران،تلاقیگه شش خط بیقواره،که راهی به شمران ندارد.
به یاد مجانین نامآور شهر که بر تختها چند روزی نشستند و گشتند نقل بساط ظریفان شکفته است تهران بهلول و ماهی،ملوک و سیاخان."