خلاصه ماشینی:
"مترجم در پیشگفتار خود دربارهء کتاب چنین نوشته است: با سیر و سیاحت در شهرهای نامرئی از داستانهای هزار و یک شب تا زندگی سریع و مدرن آینده،همه یکجا در ذهن زنده میشود.
در این گفتوگوها آرزوهای انسانی دربارهء آرمانشهرهای زیبا و شهرهای زشت به صورتی خیالی و رازناک بیان میشود که روابط میان انسان و مکان را مورد واکاوی قرار میدهد.
خان میگوید:اگر واپسین لنگرگاه جایی جز شهر دوزخ نباشد، که در آن جریان آب در گردابی همواره پرفشارتر ما را به درون خود فرو میبرد،پس همه چیز بیفایده است و مارکوپولو با پاسخی شگفت شرح سفرهای رؤیایی خود را چنین تمام میکند: «جهنم زندگان چیزی مربوط به آینده نیست؛اگر جهنمی در کار باشد،همان است که از هم اکنون اینجاست،جهنمی که همه روزه در آن ساکنیم،و با کنار هم بودنمان آن را شکل میدهیم."