خلاصه ماشینی:
"مطلب را از آغاز تاریخ ادبیات کودک که مورخین ادبی آنرا سال 1740 میلادی میشناسند،درست زمانی که جان نیوبری فروشنده،کتابهایی به بازار عرضه کرد که منحصرا برای کودکان بود،شروع نمیکنم،بلکه از کتابهای دههی 40 و 50 قرن بیستم سخن میگویم.
در این مورد،به دو نمونه میتوان اشاره کرد: «مرا چارلی صدا بزن»( Call me Charley )،اثر جس جکسون( Jesse Jackson )(1945)که داستان پسربچهی سیاهپوستی را روایت میکند که برای پذیرش در جامعه سفیدپوست،خودش را به آب و آتش میزند و دیگری کتابی است با نام «ماری جین»( Mary Jane )،نوشته استرلینگ ( Sterling )(1959)که قهرمان داستان دختر سیاهپوستی است که در یک مدرسه سفیدپوستان، در حالت انزوا قرار گرفته و با خشونت با او رفتار میشود.
از نمونههای ادبی که جایگزین کتابهای درسی و یا به آنها ضمیمه میشوند، میتوان آثار سیمر سیمون( Seymour Simon )، نویسنده بیش از یکصد و پنجاه کتاب علمی برای کودکان را نام برد،کتاب«مایهچهها:سیستم ماهیچهای بدن» Muscles:our Muscular ) ( System یکی از مجموعه کتابهای تصویری او در مورد بدن آدمی است(1998).
»این جمله و چند جمله زیر،به نقل از آقای فلیپ لی،ناشر ادبیات کودک چندفرهنگی است(اسلوآن،1999): «وقتی جمعیتنگاری نشان میدهد که گوناگونی در جمعیتها بیشتر شده است،صنعت نشر هم باید با این تحول پیش برود،اما متأسفانه در پاسخگویی به این تغییر و تحول،کند عمل میکند...
برخی از منتقدان بر این باورند که فاصله میان ادبیات کودکان و بزرگسالان کمتر شده است: «در بازخوانی پستمدرنیسم از مکاتب دادایسیم و سوررئالیسم موجود در ادبیات کودک،همان زیر سؤال بردن سلسله مراتب سمبولیک و اجتماعی و ساختارهای قدرت، همان فروپاشی و تجزیه،همان برداشت از خود و همان زبان استعاری که مشخصه ادبیات بزرگسال است،باز نمود پیدا کرده است."