چکیده:
پیرنگ، طرح، شالوده واسکلتبندی هرداستان است. ارتباط پیرنگ با عناصر داستانی بدین قراراست که حادثه وشخصیتپس از تأثیرگذاری بریکدیگر وشکلگیری جریان داستان، پیرنگ (هستة) داستان را پدید میآورند. پیرنگ در دو سبک ادبی تراژدی وکمدی نمود مییابد. داستان سیاوش درشاهنامة فردوسی نیز داستانی دراماتیک وتراژیک است. نگارنده پیرنگی داستان سیاوش را از دو منظر "ادبیات نوین داستانی" و" ادبیات کلاسیک داستانی " بررسی میکند. دربخش اول، جنبة دراماتیک داستان (ترک وطن سیاوش) و جنبة تراژیک آن ( ورود سیاوش به توران وسوگاودرپایان)تحلیل میگردد.دربخش دوم، پیرنگدرسه قصةسیاوشوسودابه،سیاوشوکیکاوس، سیاوش وافراسیاب شرح میشود.
خلاصه ماشینی:
"ساختار پیرنگی داستان سیاوش راـ تاشهادت سیاوش که در واقع آغاز داستان دیگر یعنی داستان بزرگ کیخسرو وماجرای خونخواهی پدر است ـ از دودیدگاه میتوان بررسی کرد: نخست از دیدگاه ادبیات نوین داستانی یا دقیقتر، ادبیات نمایشی ودیگر، از دیدگاه ادبیات کلاسیک داستانیوشیوةداستانپردازی کهن درایران.
پیروزی سیاوش در آزمایش ور، در واقع، آرامش پیش از طوفانی است که درنظر خوانندة داستان، فاجعة نهایی انگاشته میشود اما همچنان وجود جدالهایی چون جدال پاکی سیاوش وناپاکی دربار پدر و نیز جدال آرمانگرایی سیاوش و واقعگرایی پدرـ در جریان صلح با افراسیاب ـ فاجعة نهایی داستان، یعنی ترک وطن، را رقم میزند وخواننده را با" شوک امور غیرمنتظره" یا پایان عجیب مواجه میسازد.
بخش دوم داستان راـ که با ورود سیاوش به توران آغازمیشود وبا شهادت اوپایان مییابدـ میتوان در حیطة داستان تراژیک گنجاند و البته نمایشی نبودنمقصود نهایی در پردازش این داستان ونیز نبود پشتوانة تاریخی برای القای اینمطلب6، دومانع بزرگما در نوع"تراژدی" دانستن این بخش از داستان است و تنها وجود برخی تشابهات ومشترکات میان تراژدی و این بخش از داستان سیاوش، مارا به تراژیک خواندن این داستان معتقد میسازد.
لیکن، در واقع، این داستان نیز همچون بسیاری از داستانهای مشابه دیگر، پایانی تراژیک با مضمون تباهی قهرمان داستان دارد و اصلا گویی فردوسی برای افزودن بار تراژیک داستان این پایان خوش مقطعی ( پیروزی سیاوش در آزمایش ور) را در داستان گنجانده است؛ چه مرگ سیاوش در خانة دشمن بسی سوزندهتر از سوختن او در آتش است."