چکیده:
قواعد تفسیر از دیرباز در تفاسیر و کتب علوم قرآن فریقین مطرح بوده است. یکی از این قواعد «قاعدة جری» است که اجرای آن در تفسیر آیات، یکی از راهکارهای تداوم حیات و جاودانگی قرآن است. نویسنده بر آن است که با استفاده از دلایل عقلی، آیات قرآن و احادیث اهل بیت(ع)، این قاعده را اثبات کند. البته در این راستا مستندات حدیثی قاعده، مورد بررسی سندی و دلالتی قرار گرفته، سپس مرز آن از قواعد همخوان جدا شده و کاربردهای این قاعده با مثالهای قرآنی و حدیثی روشن گشته است.نویسنده در این نوشتار از دیدگاههای دانشمندان شیعه و اهل سنت استفاده کرده، تلاش نموده است قاعده جری را به صورت مقارنهای مورد بررسی قرار دهد.
Interpretation rules have been posed in the different books of interpretation and sciences of Quran among the two great sects of Islam for a long time. One of these rules is the “currency” (Jary) rule whose application in interpretation of Quran’s verses is one of the techniques for keeping permanency of Quran’s life and eternity. We will try to prove this rule using rational proofs، Quran’s verses and the traditions of Ahl-al-Bayt. In this course the chain and implication of the traditional ground if this rule is investigated. Then its border is differentiated from other congruent rules and mentioning Quranic and traditional examples، the applications of this rule is clarified.
In this article we have used the views of Shi’ite and Sunni scholars to do a comparative study on this rule.
خلاصه ماشینی:
"1. دلیل عقلی قرآن کریم کتابی جاودانه و جهانی است؛ از این رو برای همة زمانها و مکانها و نسلهای بشر است و اگر مفاهیم و مطالب آن قابل تطبیق با موارد مشابه و مصادیق جدید در پهنة زمان و مکان و اعصار و نسلها نباشد، در چارچوب عصر نزول زندانی شده، به تعبیر روایات، آیات میمیرد.
برخی از صاحبنظران و مفسران نیز به همین مطلب اشاره کردهاند؛ از جمله علامه طباطبایی(ره) بعد از اشاره به روایات «جری» مینویسند: «والاعتبار یساعده، فان القرآن نزل هدی للعالمین یهدیهم الی واجب الاعتقاد و واجب الخلق و واجب العمل، و ما بینه من المعارف النظریه حقائق لاتختص بحال دون حال و لازمان دون زمان، و ما ذکره من فضیله اورذیله او شرعه من حکم عملی لایتقید بفرد دون فرد و لا عصر دون عصر لعموم التشریع» (17، ج 1، ص: 42)؛ «دلیل (عقلی) با آن (قاعدة جری) همراهی میکند، چرا که قرآن برای هدایت جهانیان نازل شده است که آنها را به اعتقادات و خلقیات و اعمال واجب راهنمایی کند و آنچه قرآن از معارف نظری بیان کرده است حقایقی است که مخصوص حال و زمان خاص نیست و هر فضیلت یا رذیلت (اخلاقی) یا احکام شرعی عملی که بیان کرده است مخصوص فرد یا زمان نیست، چون قانونگذاری عام بوده است».
که تابع زمان و مکان نیست) برخی موضوعات احکام و آیات ممکن است براساس مقتضیات زمان تغییر کند؛ یعنی دور از ذهن نیست که برخی از آیات قرآن به صورت مطلق بیان شده و در عصر نزول، مصادیق خاصی بر اساس عرف و عادت داشته است، ولی با گذشت زمان، عرف و عادت و روشهای پدید آمده در جامعه تغییر میکند و از این رو، همان آیات بر اساس مقتضیات زمان، مصادیق جدید پیدا میکند و آیات در آنها جریان مییابد."