چکیده:
در شاهنامهء فرزانه بزرگ،فردوسی توسی،از نام کسان در داستانها بسیار یادشده است،این نامها گاه اشاره به سرزمین و گاهی،تیرههای از مردمان و زمانی اشاره به دورههایی از تاریخ ایران و جهان باستان و یا جنبههای دیگر دارد.یکی از این نامها«جانوسپار»یا«جانوشیار»است که در داستان جنگ اسکندر به نام کشندهء دارا از آن یادشده است که در این جستار به آن میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
جانوسپار در شاهنامه دکتر احمد علی فرزین استادیار دانشکدهء معماری پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران (از ص 97 تا 112) چکیده: در شاهنامهء فرزانه بزرگ،فردوسی توسی،از نام کسان در داستانها بسیار یادشده است،این نامها گاه اشاره به سرزمین و گاهی،تیرههای از مردمان و زمانی اشاره به دورههایی از تاریخ ایران و جهان باستان و یا جنبههای دیگر دارد.
دارا بههنگام به هنگام جان دادن،سکندر را اندرز داده و جان میسپارد؛پس از بدخمه نهادن دارا،سکندر فرمان میدهد تا دو دار بر افرازند: یکی دار بر نام جانو شیار دگر همچنان از در ماهیار دو بدخواه را زنده بردار کرد سر شاه کُش را نگونسار کرد (همان،ص 402) در دستنویسها و چاپهای گوناگون شاهنامهء فردوسی؛نام یکی از این دو تن که کشندهء دارا بودند بهگونههایی چون«جانوسیار»(شاهنمامه،دستنویس موزهء پترزبورگ،733 هـ ق.
همچنین جاندار همان امیر حرس است که فرماندهء نگهبانان شاهی و مسئول حفظ جان شاه بود و حارس،جمع حرس به پاسبانان درگاه شاهی گفته میشود(انوری، ص 221-220)و والی حرس نیز همان مفهوم فرماندهء پاسبان شاهی را داشت(بیهقی، ص 204).
اصطلاح دیگری که در زمان ساسانیان برای نگهبانان یا محاظفان به کار میرفت،«پشتیبان»یا «پشتیکبان»بود و به فرمانده و مهتر آنان«پشتیکبان سردار»گفته میشد؛از این اصطلاح در برخی نوشتههای پهلوی،سخن به میان آمده است.
و در بارگاه شاهی،دارای تخت زرین بوده که با نگرش به این سخن میتوان دریافت که جانوسپار در اینجا اشاره به فرماندهء نگهبان شاهی میباشد که همیشه و در همهجا همراه شاه بود و در پیشگاه شاهنشاه ساسانی میتوانسته است بر روی تخت بنشیند.
امّا دربارهء ماهیار میتوان بر این گمان بود که وی نیز نام واقعی کشندهء دیگر نبوده بلکه اشاره بهکسی بوده که از مردمان«ماد»بوده است.