خلاصه ماشینی:
لوح نخست در تاریخ ادب عرفانی،بسیاری از عرفا،دقایق و لطائف عرفانی را در قالب نظم گنجاندهاند و آثار ارجمند و ارزشمندی از خود به یادگار نهادهاند و محدودههای مکانی را نیز در نور دیده و به مجامع علمی جهانیان راه یافتهاند،اما حقیقت آن است که به گواهی«دل» و«دیده»،هیچیک به گرد مولانا و میراث گرانقدرش،مثنوی معنوی نرسیدهاندن و در مصاف با آن یارای مقاومت نیافتهاند.
مولانا،در این کتاب عزیز عالیترین مطالب بشری را با هالهای از معارف اسلامی درآمیخته و آن را از عالم معنا به عالم صورت تنزل داده و عام و خاصّ و خاصالخواص را گرد شمع روشن و گرم خود جمعآورده است.
زندگی را «جادهء دراز آهنگ و شادمانهای»میبیند که«انسان در سراسر آن نغمه میخواند و عشق میورزد؛اگر تن به محنت و فقر هم میدهد، ان را به وسیلهای برای از خود رهایی و نجات از آنچه سرمنشأ محنتهاست»میداند.
مرگ را هم اینگونه گوارا مینماید که«انسان را از توقف در مذلت باز میدارد و از تحمّل نارواییهای ناشی از خودیها منع میکند.