چکیده:
وجود اطلاعات نامتقارن موجب بروز پدیده انتخاب نامساعد در بازارها میشود. بههمین دلیل، تدوین و بهکارگیری نظریه «جایگزین انتخاب نامساعد» برای اجتناب از بروز این پدیده در بازارها بهویژه در بازار بیمه در طول دهه پیش گسترش چشمگیری داشته است. بر اساس این نظریه، با توجه بهمکانیزم علامت دهی بازار بیمه، میتوان به طبقه بندی متقاضیان بیمه (مشتریان) پرداخت و از بروز آثار جانبی انتخاب نامساعد، بهویژه یارانه دهی متقابل بین افراد با درجه ریسک گریزی مختلف جلوگیری کرد. در مقاله حاضر، با استفاده از داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه و بهره گیری از یک الگوی کاربردی، به بررسی وضعیت بازار بیمه تصادفات اتومبیل پرداخته شده است. نتایج حاصله نشان می دهندکه با توزیع اطلاعات بهصورت نامتقارن بین خریدار و فروشنده در بازار بیمه تصادفات اتومبیل، با طبقه بندی متقاضیان بیمه برحسب نوع ریسک (درجه ریسکگریزی) و بر اساس ویژگی های قابل مشاهد ؟ آنان، قراردادهای سازگار اطلاعاتی (کارا) در بازار بیمه برقرار کرد و سطح پوشش خدمات بیمه ای و سود شرکتهای بیمه را افزایش داد.
The existence of asymmetric information leads to adverse selection. In the last decade alternative theories had been developed to prevent it in markets especially insurance markets. According to these theories in surers can categorize their customers using insurance market signaling to avoid adverse selection externalities such as cross-subsidization among customers with different risk levels. The present study utilizes collected data and testing the signaling and cross- subsidizing hypothesis in the IACIM (Iranian Automobile Collision Insurance Market). The results show that the hypothesis of the existence of signaling mechanism in automobile collision insurance market could not be rejected but the hypothesis of the existence of cross-subsidizing customers with different risk levels on the criterion of deductible premium level was rejected.
خلاصه ماشینی:
"در این الگو یک مشتری خسارتی بهاندازه با احتمال مشخص متحمل میشود، در اینصورت حق بیمة پرداختی مشتری توسط رابطة زیر تعریف میشود 1 : (1)در معادلة فوق: : حق بیمة پرداختی،: هزینة کارگزاری پرداختی توسط شرکتهای بیمه نسبت به کل حق بیمة دریافتی خالص توسط شرکت بیمه، : هزینة ثابت دفترداری 2 ،: احتمال وقوع حادثه برای بیمهگذار،: مقدار زیان و یا خسارت وارد شده بهبیمهگذار، : هزینة پردازش دریافت خسارت بیمه،: سطح کاستنی انتخابی 3 توسط بیمهگذار، و : هزینهای برای جبران هزینة متقابل قراردادهای منعقد شده در نرخهای مختلف ریسک.
اما برای اثبات این موضوع در بازاری که اطلاعات نامتقارنی بین بیمهگذار و بیمهگر وجود دارد، آزمون فرضیهای بدین صورت که در بازار بیمه، افراد دارای ریسکهای پایین با انتخاب سطح کاستنی بالا و برعکس علامتدهی میکنند، انجام گرفته است.
با قبول نظریة روزن، اسپنس و دایون و فرض تفکیکپذیری در قرادادهای بین بیمهگذار و بیمهگر و با توجه به تئوریهای مربوط بهعلامتدهی بازار که توسط راتچیلد، استیگلیتز، ریلی، چو، کرپس و میازاکی، بسط داده شدهاند و با در نظر گرفتن جدول(6) در مورد اختلاف بین میانگین احتمال خسارت طبقات مختلف ریسک، میتوان به نتایج زیر دست یافت: طبق اطلاعات جمعآوری شده با وجود طبقهبندی ریسکی مشتریان بیمه از طریق مکانیسم خودانتخابی بهوسیله انتخاب سطح کاستنی توسط مشتریان، اختلاف بین میانگین احتمال خسارت طبقة افراد با ریسک بالاتر، با میانگین احتمال خسارت طبقة افراد با ریسک پایینتر، از لحاظ آماری از هم مستقلاند."