چکیده:
علاوه بر منتقدان نظام آموزش مدرسهروی، بسیاری از والدین هم دریافتهاند که فرزندانشان در این محیطهای هراسآور و خستهکننده و فاقد احساس و سرشار از رقابتهای ناسالم و حسادت، نه در جهت ایجاد شهروندانی مسؤولیتپذیر و فهیم و خلاق و متفکر و مهربان و توانمند، که برای کار کردن در مشاغل صنعتی و تولیدی سودمحور، آموزش میبینند. نویسنده با اشاره به زمینههای تاریخی پیوند بخشهای صنعت و تجارت با نظام آموزش اجباری، معتقد است که اگر چه برای یادگیری بسیاری از مفاهیم آموزشهای رسمی، همیشه فرصت لازم وجود دارد، اما در مقابل، برای آنچه که ما از دست میدهیم، تقریبا هیچ جایگزینی نمیتوان یافت. در پایان، خوانندگان میتوانند با گروه مستقل آمیشها و دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی زندگی آنها آشنا شوند.
خلاصه ماشینی:
"آموزش برای زندگی □ جان تیلور گاتو 1 چکیده: ما چگونه میتوانیم به جای اینکه کودکان خود را با توجه به نیازها و خواستههای اقتصاد تربیت کنیم، آنان را به دانشآموزان و شهروندانی با اعتماد به نفس، خلاق و متفکر و سازنده برای آینده جامعه خود تبدیل نماییم؟ خب، اجازه بدهید که اندکی برای شما در مورد آقای استانلی که من در مدرسه «نیویورک سیتی» معلم او بودم، توضیح دهم.
دختران و پسران دلبند ما در این سیستم خستهکننده، هراس برانگیز، فاقد احساس، سرشار از حسادت و ناقص، باید بهترین روزهای عمر خویش را بگذرانند و فراموش نکنید که یک اقتصاد موفق مبتنی بر تولید انبوه نیز برای تداوم فعالیتهایش دقیقا نیازمند چنین مشتریانی است.
در این میان، چرا اظهارات تکاندهنده جان هاپکینز در مورد رشد بسیار زیاد اقتصاد آمریکا در 30 سال اخیر و در عین حال کاهش دستمزدهای واقعی کارگران ما، با سر و صدای زیادی همراه میشود؟ وی در کتاب خود با عنوان "Fat and Mean"، یادآوری میکند که در سالهای رشد انفجاری اقتصاد آمریکا (دهههای 80 و 90 میلادی)، قدرت خرید 20 % مردم مرفه آمریکا افزایش یافت، اما همین نرخ برای 80 % بقیه، 13 % کاهش داشته است.
البته نباید از ارزشهای ناشی از نظارت معلمان بر عملکرد کودکان و تلاش برای یادگیری بهتر آنان چشمپوشی کرد، اما مطمئنا نظام مدرسهروی کنونی، هیچ گاه قادر به تأمین نیازهای حقیقی جامعه ما نخواهد بود.
آموزش برای همه تجربیات موفق گروه تمدنگریز و مستقل آمیشها و افرادی نظیر استانلی، نشانگر آن است که مدارس ما همچنان به تولید انبوه دانش آموخته میاندیشند و در درک نیازهای واقعی جامعه، ناتوان هستند."