چکیده:
نویسندگان مقاله، برخلاف هانتینگتون که فرهنگ و دموکراسی را مرز حایل بین تمدنها میداند، معتقدند که تفاوت اساسی بین تمدن
غرب با تمدن اسلامی، تفاوت نگاه این دو تمدن در امور اخلاقی و جنسیتی است و تمدن اسلامی از آنجا که نسبت به اموری چون طلاق،
سقطجنین و همجنسبازی شدیدا مخالفت میورزد، نمیتواند با تمدن غرب که قائل به تساهل و تسامح در این امور است، آشتی کند.
خلاصه ماشینی:
"» در عین حال در آن سوی آتلانتیک (در ایالات متحده) نیز کریستوفر شای، نماینده دموکرات کانکتیکوت پس از شرکت در مراسم روابط اسلام ـ آمریکا در کاپیتال هیل بیان داشت: «چرا مردم خاورمیانه به دنبال دموکراسی نیستند؟ فرهنگ و مردم این منطقه چه مشکلی دارد که دموکراسی در نظر آنها چیز با ارزشی که باید برای آن کار و مبارزه کرد، نمیآید؟» احتمالا پاسخ هانتینگتون به این سؤال، این خواهد بود که جهان اسلام فاقد ارزشهای سیاسی اصلی که ایجادکننده دموکراسی خاص تمدن غرب است، میباشد: تفکیک اقتدار مذهبی و سکولار، حکومت قانون و پلورالیسم اجتماعی، نهادهای پارلمانی و حکومت نمایندگی و حمایت از حقوق فردی و آزادیهای مدنی به عنوان منطقه حایل میان مردم و قدرت حکومت، چیزی است که جهان اسلام فاقد آن است.
در میان همه کشورهایی که از سوی WVS مورد بررسی قرار گرفتهاند، حمایت از برابری جنسیتی به عنوان شاخصه اصلی تساهل و تسامح و آزادی فردی، همبستگی نزدیکی با سطح و میزان دموکراتیک بودن آن کشور دارد.
این نتیجه نشان میدهد که نسلهای جوانتر در غرب در زمینه آزادی جنسی و تساوی جنسیتی نسبت به پدران خود مساواتگراتر شدهاند، حال آنکه نسلهای جدید در جوامع اسلامی مانند پدران و پدربزرگهای خود باقی ماندهاند، همین امر فاصلههای فرهنگی را میان قشرهای جوان در کشورهای اسلامی و جوامع غربی را افزایش میدهد.
با اینکه تقریبا همه دنیا از دموکراسی به طور لفظی حمایت میکنند، اما هنوز توافقی جمعی در مورد «ارزشهای ابراز خویشتن» ـ که برخی از این ارزشها عبارتند از: تساهل و تسامح اجتماعی، تساوی جنسیتی، آزادی بیان و اعتماد متقابل فردی ـ که برای ایجاد دموکراسی بسیار مهم هستند ـ وجود ندارد."