چکیده:
تاریخ تحلیل نقاشی و تحول آن همواره موردتوجه متفکران، هنرمندان و حتی مردم عادی بوده است.بسیاری از مردم نام پابلو پیکاسو را شنیدهاند و میدانند او نقاش بوده است،حتی اگر مطالعات جامعی در زمینه تاریخ نقاشی یا تاریخ هنر نداشته باشند. اما مساله مهمی که فراروی مردم و حتی فرهیختگان و پژوهشگران عرصه هنر قرار دارد،درک معنی و مفهوم آثار نقاشی هنرمندانی نظیر پیکاسو که عموما متعلق به دوره مدرنیسم هستند.بررسی همه جانبه و دقیق نقاشی مدرن به درک تحولات فکری و ادبی پس از رنسانس که محور جهانبینی انسان را از خدا به خودش تغییر میدهد بستگی دارد.
خلاصه ماشینی:
"گرایش به فوران،شور، رهایی،عشق و آزادی که بعد از حاکمیت هزارهای قرون وسطی در رنسانس هنوز قالب کلاسیک دارد،در دورهء رمانتیک از قالب کلاسیک فرامیرود و ایده آلیسم غیر متافیزیکی میتواند عنوانی معادل برای رمانتی سیسم و به همان اندازه کلی و فراگیر باشد که تمایلات بیکران و سرکش هنرمند را در برگیرد و اما این تمایلات نامحدود عرصهء فیگور را برخود تنگ میبیند به تدریج (به تصویر صفحه مراجعه شود)43.
در عین حال با آنکه انسانگرایان اشتیاق فراوانی به فلسفهء باستانی ابراز میداشتند،به هیچ وجه پیروز عقاید شرکآمیز نمیشدند و تشکیل گروهی از نئومشرکان نمیدادند،بلکه در مباحث خود هوشمندانه میکوشیدند تا میراث تفکر باستانی را با ایمان مسیحیت آشتی دهند و این اشعار ناگفته را تحقق بخشند که: (به تصویر صفحه مراجعه شود) «من هم هستم» الکساندر کازینز51بعنوان اولین فرد قابل اهمیت دورهء رمانتیک در زمینهء تحول دیدگاه در نقاشی قابل توجه است.
(تصویرهای شماره 53 و 63)کازینز در مورد روش خود ابراز میداد:«لئوناردو داوینچی به مشاهده دریافته بود که نقاشی میتواند با کوشش در جستن شکلهایی قابل شناسایی و مأنوس در لکههای روی دیوارهای کهنه،نیروی (به تصویر صفحه مراجعه شود) تخیل خویش را برانگیزد،پس چرا ما عمدا چنین وضعی را برای استفاده از نتایج اتفاقیش بوجود نیاوریم.
(تصویرهای شماره 54 تا 94)در اینجاست که میبینم افرادی چون ترنر در امپرسیونیسم تأثیر اندیشهای گذاشتند و از پیشگامان طرز تفکر (81)- Claude Monet(1840-1926) (به تصویر صفحه مراجعه شود) امپرسیونیستی بودند در حالیکه تأثیر دلاکروا-بعنوان مثال-در امپرسیونیسم،اثرگذاری تکنیکال است."