چکیده:
تاریخ تحیلی نقاشی و تحول آن همواره مورد توجه متفکران،هنرمندان وحتی مردم عادی بوده است،بسیاری از مردم نام پابلو پیکاسو را شنیدهاند و میدانند او نقاش بوده است،حتی اگر مطالعات جامعی در زمینه تاریخ نقاشی یا تاریخ هنر نداشته باشد. اما مساله مهمی که فراری مردم و حتی فرهیختگان و پژوهشگران عرضه هنر قرار دارد،درک معنی و مفهوم آثار نقاشی هنرمندانی نظیر پیکاسو است که عموما متعلق به دوره مدرنیسم هستند.برسی همهجانبه و دقیق نقاشی مدرن به درک تحولات فکری و ادبی پس از رنسانس که محور جهانبینی انسان را از خدا به خودش تغییر میدهد بستگی دارد.
خلاصه ماشینی:
"پاپینیو،کامیل کورو در اوایل قرن نوزدهم تصور طبیعی و حقیقی محض به دو صورت عرضه میشود: 1-لکههای مرکبی کازینز1(تصویر شماره 1) 2-رواج چهرهسازی با سایهء نیمرخ شکل دوم با پیدایشی نمونههای متکامل و پیشرفتهاش همچون تابلوی"مرگ مارا"اثر داوید2(تصویر شماره 2)- که تلاشی در جهت دستیابی به حقیقت ناب و روغن جلا نخورده بود-و به دنبال آن چهرهء لوئیبرتن انگر3(تصویر شماره 3)چون نوعی عکاسی تکامل یافته مرکب از تفسیر روانی و دقت وصف جسمانی است،به تدریج با نوع اول جایگزین گردید.
دگا نیز کارد خود را چنان تنظیم میکند که (به تصویر صفحه مراجعه شود) گویی مرکز ثقل تابلو خارج از کرانههای بوم نقاشی واقع شده است تابلوهای او عامدانه محدودیت عناصر را بر حول سوژه بر هم میزند که البته تاثیر تأثیر این نوع قاببندی بیش از همه در سینما تداوم پیدا می کند؛یعنی اهمیت خارج کادر53به مثابه داخل کادر و حتی گاهی اوقات فراتر از آن.
موریس دنی05و پل سروسیه15به طرز خستگی ناپذیری دربارهء تئوری نقاشی نوین قلمزنی میکردند و دنی مسئول تدین این عبارت مشهور است که اصل ایمان هنر نو سبک قابل تعریفی بود که از بطن آزمایشگریهای نقاشان، معماران و طراحان سر برآورد و در طی یک دورهء دهساله نه فقط به نقاشی،بلکه به طراحی،چاپ،مصور سازی کتاب و مجله و حتی مدهای زنانه نیز سرایت کرد عموم نقاشان قرن بیستم شد: «هر تابلوی نقاشی قبل از آنکه اسب جنگی یا زنی برهنه یا شرح واقعهای باشد در ذات خود سطحی مستوی است که با رنگهایی به نظم خاص پوشیده شده باشد."