چکیده:
آگاهی از پیش فرضها و شرایط پایه برای راهاندازی سازوکار برنامهریزی در هر جامعه،از آن رو ضروری است که در صورت فراهم نبودن شرایط لازم برای بنیانگذاری تفکر و راهاندازی عمل و کاربست برنامهریزی،امکان به کارگیری رهیافتهای مبتنی بر تفکر راهبردی نیز وجود ندارد. بنابراین،در این نوشتار با هدف تبیین ویژگیها و محدودیتهای به کارگیری رهیافتهای راهبردی در برنامهریزی شهری(و منطقهای)،نخست به تعریف برنامهریزی پرداخته شده است تا بتوان بر آن مبنا،زمینههای گوناگون انتقاد از برنامهریزی را مرور و به شرایط کارایی سیستم برنامهریزی اشاره کرد. رهیافت برنامهریزی"راهبردی"را نیز همچون برنامهریزی به مفهوم کلی نمیتوان به خوبی درک کرد، مگر آنکه بتوان از پایههای نظری،ویژگیها و انتقادهایی که بر آن وارد آمده است آگاه شد برنامهریزی"اختیار راهبردی"،با اشتقاق از دو رهیافت"پیشایندی"و "سازمانی"و با تعریف برنامهریزی همچون فرایندی ممتد از"اختیار راهبردی"،با این فرض که دشواری برخورد با مشکلات تصمیمگیری جاری را میتوان از طریق جای دادن آنها در چارچوب راهبردی و تلقی اختیارهای جاری و آتی کاهش داد،شکل گرفت. با توجه به تفاوت مفهوم برنامهریزی راهبردی و رهیافت اختیار راهبردی،و ویژگیها و محدودیتهای به کارگیری آنها،و تفاوت میان جوامعی با سابقهء طولانی به کارگیری فرایندهای تکرار شوندهء فرابینی و اصلاح تفکر و عمل برنامهریزی و برنامهریزی راهبردی با جوامعی که با تأخیر طولانی و در چارچوب نهادینه نشدهء برنامهریزی به تفکر راهبردی روی آوردهاند،در این نوشتار بهعنوان جمعبندی برخی از پیششرطهای لازم برای استقرار تفکر راهبردی اشاره میشود.