چکیده:
روشنفکری به معنی واقعی کلمه از ارزشهای والای فرهنگ اسلامی است. شروع خط روشنفکری و
روشنگری در تعلیم انبیای الهی، بویژه پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و معصومین علیهمالسلام بوده و استمرار صحیح نیز در تعالیم
آنان نهفته است. متأسفانه در دو قرن اخیر واژه روشنفکر از بدو ورود به جوامع اسلامی از جمله ایران، دچار
بیماری شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است و به تاری از شبکه عنکبوتی مفهومی استعمارگران تبدیل
شده است. بسا کسانیکه از نظر فرهنگ اسلامی فاقد بصیرت و روح روشنفکری هستند؛ اما نام خود را
روشنفکر گذاشتهاند.
اگرچه در قرآن و احادیث واژهای که به طور دقیق به روشنفکر ترجمه شود یافت نمیشود؛ اما واژههایی را
مییابیم که مفهوم درست روشنفکری را در خود دارند و محتوا و موءلفههای دینی روشنفکری را بیان میکنند.
میتوان در فرهنگ اسلامی ده عنصر و مفهوم ارزشی ( رحمت، سلام، رشد ، صلح، شرح صدر، ابدی بودن،
جامعگرایی، یقینگرایی، حقگرایی و دشمنشناسی) را در موءلفههای روشنفکری دینی ذکر کرد که جمع آنها
در یک متفکر، نشاندهنده یک روشنفکر حقیقی است.
فقدان هر یک از موءلفههای مزبور، آفتی در روشنفکر پدید میآورد که جامعه به سبب آن دچار زیان
میشود. در واقع، آفات روشنفکری در ایران در دو قرن اخیر ناشی از فقدان همین عناصر، بویژه حقگرایی و
جامعگرایی بوده است. در این مقاله ضمن تبیین موءلفههای نامبرده، بیان شده که چگونه جمع آن عناصر،
روشنفکر الهیو حقیقی را بهوجود میآورد و فقدان هر یک در روشنفکرنماها منشأ چه آفات و آسیبهایی است.
خلاصه ماشینی:
"میتوان در فرهنگ اسلامی ده عنصر و مفهوم ارزشی ( رحمت، سلام، رشد ، صلح، شرح صدر، ابدی بودن، جامعگرایی، یقینگرایی، حقگرایی و دشمنشناسی) را در موءلفههای روشنفکری دینی ذکر کرد که جمع آنها در یک متفکر، نشاندهنده یک روشنفکر حقیقی است.
(1) با توجه به روایات وارده و سایر آیات که در خصوص صالحان آمده میتوان نتیجه گرفت که صلح یک فرهنگ و ویژگی خاص در تعالیم اسلامی است؛ زیرا کسی که از صالحان است اولا هیچگاه با اهل حق، اختلاف پیدا نمیکند و فقط نزاعش با باطل و اهل آن خواهد بود، چون در معنی صالح گفتهاند: «کسی که فرائض خدا و حقوق مردم را ادا میکند».
این که روشنفکرنمایان ما در رژیم پهلوی در فضای اختناق مشغول تفرج بودند و هرگز دم از نبود آزادی بر نمیآوردند؛ اما بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که فضای استثنایی آزادی برای همه به ارمغان آورد؛ داد فقدان آزادی سر دادند نتیجه مستقیم سفاهت آنان یا نتیجه عقده گشایی آنان که خود نوعی سفاهت است؛ بود، در هر حال عدم درک درست از بود یا نبود آزادی و عدم بهرهمندی درست از آزادی که مهمترین سرمایه معنوی یک جامعه است ناشی از فقدان رشد است که هماکنون نیز روشنفکران غیر دینی ما به آن دچارند و موجب رنج جامعه و مردم میشوند.
(7) حقگرایی اگر چه نتیجه قهری موءلفههای پیشین است و چنانچه عناصر و خصیصههای قبلی در شخص جمع شد، موءلفه حق گرایی نیز پدید میآید؛ اما به جهت تاکید و طرح مستقل آن در قرآن و روایات، باید آن را در کنار سایر موءلفههای یک روشنفکر واقعی دانست؛ بلکه یکی از اساسیترین و مهمترین آنها به حساب آورد."