خلاصه ماشینی:
"در اینجا به چند نمونهء دیگر از اینگونه موارد اشاره میکنیم: معزی: جهان و هرچه در او هست دون همت توست عیال همت تو هست صد هزار جهان و نیز: جهان و هرچه در او هست آشکار و نهان مسلم است به عدل وزیر شاه جهان حافظ: جهان و هرچه در او هست سهل و مختصر است ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار معزی: ساغر بیار و جام بخواه و بنوش می کز دست تو حلالتر از شیر مادر است حافظ: ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای کت خون ما حلالتر از شیر مادر است معزی: اینهمه زشتی مکن کامروز را فردا بود ور تو گویی از پس امروز فردا نیست هست حافظ: گر مسلمانی از این است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بود فردایی معزی: گر به کار سامری و کار چشمش بنگرید چشم او داناتر است از سامری در ساحری حافظ: قیاس کردم و آن چشم جاودانهء مست هزار ساحر چون سامریش در گله بود1 معزی: در عشق تو زیر و بم هماواز مناند اندیشه و باد سرد دمساز مناند خاموشی و صبر خازن راز مناند رنگ رخ و آب دیده غماز مناند حافظ: تو را صبا و مرا آب دیده شده غماز وگرنه عاشق و معشوق رازدار اناند زخم کمان گروههء تو ماه را بخست زان خستگی به روی مه اندر نشان گرفت حافظ: روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی بر روی مه افتاد که شد حل مسائل میان دو بیت بالا در معنی و مضمون مشابهت و مناسبت آشکار است،و هردو شاعر وجود کلف را بر روی ماه به دو وجه مختلف و در عین حال مشابه توجیه کرده و هریک به نوعی آن را به هنر یا به بزرگی شأن ممدوح خود نسبت دادهاند."
کلید واژه های ماشینی:
حافظ
،
حافظ و امیر معزی
،
دیوان امیر معزی
،
غزل
،
قصائد معزی در دیوان خواجه
،
دیوان
،
شاه
،
دیوان امیر معزی نکات
،
اطلال
،
پادشاه