خلاصه ماشینی:
"اما از میان افراد نسلی که از ابتدای این دورهء انقلابی در شعر نو روی ظاهر شده و تا پایان دههء هفتاد در ادبیات افغانستان بصورتی چشمگیر فعال بودهاند،باید از سلیمان لایق(تولد 1930)نام برد که شعر او برای سالهایی چند نمونه و الگویی بود برای شاعران پیشرو.
از میان نویسندگان و شاعرانی که امروز در افغانستان دست به قلم دارند و نسبة از محبوبیتی برخوردارند و آثارشان-داستان یا شعر نو دری-در خور تعمق و غور و بررسی ست،بسختی میتوان کسی را نام برد که در سالهای پس از 1979 پا به این عرصه گذاشته باشد.
همانطور که در هر جامعهای،ویژگیهای اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی و بالاخره وضع طبقاتی،بخش بزرگی از شخصیت هرکسی را تشکیل میدهد و موضع طبقاتی و مسائل حولوحوش آن نیز در عقیدهء شخص نسبت به همهء مسائل تأثیر قطعی دارد،این مسأله در ادبیات و هنر افغانستان نیز به شکل بارزی بچشم میخورد و نویسندگان و شاعران نیز از آن مستثنی نیستند،بهطوری که میتوان گفت همهء مسائل و ارتباطات و مواضع خانوادگی،قبیلهای،طبقاتی و اجتماعی در موضعگیری آنان مؤثر بوده است.
اگرچه نمیتوان بر روی چنین وجه مشترکی بعنوان یک مشخصه در ادبیات انگشت نهاد،ولی آنچه بتواند اینان را در یک مقولهء واحد و بعنوان یک گروه در کنار هم قرار دهد،بروشنی دیده نمیشود،اگرچه در آثار برخی از نویسندگان و شاعران این گروه وجوه اشتراک زیادی به چشم میخورد و بههرحال و از نظر اصول و مبانی ادبی معاصر جهان،در بسیاری زمینهها از قبیل موازین زیباییشناختی،تکنیک و شخصیتپردازی با گروه اول نیز مشابهتهای بسیاری دارند."