خلاصه ماشینی:
"نمونهای از آن عوض شدن اسب پیشکشی در شیراز است:شاهزادهء حاکم فارس، فرهاد میرزا معتمد الدوله،در پایان دیدار با اعضای هیأت ژاپنی آنها را به اصطبل میبرد و به اصرار اسبی خوب با زین و برگ زیبا و ارزنده به یوشیدا پیشکش میکند.
در راه کوهستانی میان دالکی و کنار تخته هنگام عبور از پل سنگی استوار و زیبایی«پرسیدم که این پل را کی درست کرده است؟گفتند که همهء آن با پول مردم نیکوکار ساخته شده است و ربطی به دولت ایران ندارد.
ورود یوشیدا به تهران مقارن است با عزل سپهسالار،میرزا حسین خان از وزارت خارجه؛و او در این جریان نمونهای از قدرت استبداد و جهل عوام را به چشم میبیند: «آن روز عدهء زیادی از عوام تهران پشت در خانهء سپهسالار اجتماع کرده و دربارهء سوء استفادهء او از مقام سرگرم شایعهپراکنی بودند...
توجه یوشیدا به سپهسالار از سویی نیز از نظر اندیشهء تجددخواه این فرستادهء ژاپنی،که میرزا حسین خان نمایندهء آن در میان رجال آن روز ایران بود،جالب است: «او الگوی قانون اساسی و شیوهء ادارهء اروپایی را برای ایران ارمغان آورد،و با اشتیاق بر سر آن بود که نظام کهنهء حکومت را در این کشور متحول سازد.
پیش از آمدن این بازگانها علی خان گفته بود:«پایه و مقام مأموران دولت بالاتر از اهل کسب است...
یوشیدا که شاهد به یغما رفتن خانهء سپهسالار به دنبال عزل اوست،از هیبت استبداد در حیرت میماند: «قدرت مطلق شاه ایران را از این واقعه قیاس و حیرت کردم که چگونه با برگشتن نظر شاه،جاه و مال و مقام کسی به لحظهای بر باد رفت."