خلاصه ماشینی:
"این ماده و تبصرههای آن به این دلیل قابل تأمل است که اگر بنیاد مسکن میخواست به تولید،و توزیع مصالح ساختمانی کشور کمک کند،میبایست زمینه احداث کارگاههای جدید را فراهم میکرد،نه آنکه خواستار کارگاههای یک بنیا دیگر شود!به ویژه نهادی که میخواهد به مسکن روستایی بپردازد،باید در پی احداث کارگاههای برای تولید مصالح ساختمانی با ریشه بومی، اما ارتقاءیافته با فنشناسی نوین باشد،تا با بهکارگیری آنها در ساخت مسکن با معماری ارتقاء بومی، ساخت مسکن ارزان و بادوام را با مشارکت مردم میسر سازد.
در یک سو تمایل به مشارکت و درانداختن طرحی نو رخ مینماید و در سوی دیگر شوق برگرفتن سهمی از آنچه موجود است برای ایجاد یک دیوانسالاری نوین و تضمین درآمد برای آن از بودجه دولتی و فراهم آوردن حوزه اقتدار:بهطور مثال در آئیننامه اجرایی قانون اساسنامه بنیاد مسکن(مورخ 7631/21/71شورای مرکزی و وزیر مسکن و شهرسازی)در ماده یک آمده است:«بنیاد پس از مطالعه دقیق در مورد کمبود مسکن و تشخیص و تعیین نیازمندیهای مسکن محرومان اعم از روستایی و شهری در کلیه مناطق کشور با توجه به امکانات خود و مسکن مورد نیاز هر منطفه نسبت به تدوین برنامههای تولید انبوه مسکن خود اقدام مینماید.
داوری فعالیتهای مؤثر بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به همراه جهادسازندگی،دفتر مناطق محروم،وزارت نیرو و دیگر دستگاهها هرچند برای عمران روستاها مؤثر بوده و توانسته است«نیازهای پایهء» روستاییان را در مورد بسیاری برطرف کند،اما به دلایل زیر تشکیل این سازمان نوین،و نیز دیگر نهادها و سازمانهای جدید،پاسخگوی تمام خواستههای مطروحه در انقلاب و اهداف تشکیل بنیاد مسکن نبوده است: الف)گسترش اسکان غیررسمی در شهرهای بزرگ و کوچک،که شواهد آن ارائه شد،و مقابلهء تخریبی با آنها و تنشها و آشوبهای حاصله نشاندهندهء بقای توسعهء ناموزون در جامعه است."