چکیده:
هزاره سوم،دوران پرشتاب فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی است که چهره زندگی،شیوه اندیشیدن،تولید و بازتولید، مصرف،تجارت،مدیریت،جنگ و صلح را در جهان دگرگون نموده است.این دو عامل نیرومند یعنی:فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی در آشنایی مردم با رویدادها و حوادث اجتماعی-فرهنگی،سیاسی و اقتصادی در سرتاسر گیتی درک نوینی از خردورزی،حقوق و آزادیهای مدنی،نقش قدرتهای سیاسی و چگونگی استقرار آن پدید آوردهاند. درگیر و دار چنین وضعیتی،شناخت افکار عمومی که از ویژگیهای جوامع مردمسالار و پشتوانه قدرت و حاکمیت سیاسی است از جایگاه والایی برخوردار میگردد. مقاله حاضر ابتدا به مفهوم ماهیت افکار عمومی،سپس به سیر تکوینی جایگاه افکار عمومی در ادوار مختلف تاریخ، سیر تحول روشهای سنجش افکار عمومی،بررسی سابقه نظرسنجی در ایران،انواع نظرسنجیها و بالاخره به بررسی نظریات انتقادی سنجش افکار عمومی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"آیا وجود چنین حالتهای ذهنی و تعاملهای انسانی را،نمیتوان «افکار عمومی»بدوی به شکل اولیه خواند؟آیا سخنرانیهای سیاسی،رقصهای عجیب و غریب و حرکات نمایشی توام با موسیقی نمیتوانند روح شمار زیادی از افراد را در مدت زمان کوتاهی به اعتراض وادارد؟آیا تهیه اولین روزنامه از گل پخته،برپایی نخستین مجالس قانونگذاری در یونان باستان و تدوین 282 ماده قانون حمورابی(9791 تا 0571 پیش از میلاد)در سرزمین بابل که روی ستونی از سنگ بازالت حک شده و ساخت کتیبههای گوناگون بر سر راه کاروانها در ایران قدیم،نمونههایی از این دست به حساب نمیآیند؟ از این رو،افکار عمومی را نمیتوان پدیدهای صرفا آفریده قرن هجدهم به بعد تصور کرد.
این نخستین سازمان نظرسنجی به شیوه امروزی است که در حوزه روزنامهنگاری،مبارزه انتخاباتی و پژوهشهای بازاریابی ایجاد میشود که هنوز به فعالیتهای خود ادامه میدهند و بعد از آن موسسات دیگر پژوهشی نظیر«جورج گالوپ»و«الموروپر»و همچنین«آرچیپالد کراسلی»پدید آمدند و هریک برای پیشبینی صحیح نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال 6391 میلادی از روشهای سنجش افکار عمومی استفاده نموده و خواهند نمود."