چکیده:
هندوانی بود،مگر در شرایطی که با شورش یا عدم پرداخت جزیه از طرف هندوان مواجه میشدند.علاوه بر این،حضور علما و سلسلههای صوفیه و نحوه نگرش آنان،بویژه در ارتباط با غیر مسلمانان از عوامل موثر در سیاست دینی این دوره بود.با این حال باید توجه داشت که در اکثر موارد،پادشاهان این دوره از دیدگاههای برخی از مشایخ صوفی جهت رسیدن به مقاصد سیاسی خود بهره میجستند. در این مقاله،ضمن بررسی سیاست دینی حکومتهای اسلامی در شبه قاره هند از آغاز تا تأسیس دولت بابری،به چگونگی تعامل سلسله های صوفیه با این حکومتهای مسلمان و تأثیر آن در سیاست دینی آنها پرداخته میشود.پس از لشکرکشیهای محمود غزنوی،فتح دهلی توسط سردار بزرگ غوریان،قطب الدین آبیک نقطه عطفی مهم در تشکیل سلسلههای اسلامی در شبه قاره هند به شمار میرود.پس از این واقعه سلسلههای اسلامی یکی پس از دیگری در جغرافیای سیاسی هندوستان پدیدار شدند.نخستین و مهمترین چالشی که از همان آغاز،حکومت های مسلمان،در این خطه با آن مواجه بودند،مسأله تقابل اعتقادی و آیینی اکثر هندوانی بود که رعایای اصلی این حکومتها را تشکیل می دادند.این مسأله در کنار عدم برخورداری این حکومتها از امتیاز بومی بودن،لزوم اتخاذ سیاست دینی مناسب از جانب این دولتها را بیش از پیش نمایان میساخت. بررسی تاریخ این حکومتها در شبه قاره هند از آغاز تا تشکیل دولت بابری در سال 932 هجری نشاندهنده آن است که اساس سیاست دینی این سلسلهها پس از استقرار،برپایه گرفتن جزیه و آزادی دینی
خلاصه ماشینی:
بتدریج استمرار این فتوحات و لشکرکشیها،همچنین میل به استقرار در این سرزمین به دلیل عوامل متعددی چون غنای مادی و جغرافیای آن،زمینههای لازم را جهت ایجاد حکومتهای اسلامی در شبه قاره هند فراهم آورد و پس از آن عصر تازهای در تاریخ هندوستان آغاز شد.
(البلاذری،0531:334) شایان ذکر است که برخی از شهرهای هند در تمامی ادوار حتی در دوره تسلط مسلمانان، قداست خود را به لحاظ وجود بتخانههای مورد احترام هندوان همچنان حفظ میکردند،چنانچه شهر ملتان با وجود هجومهای پیدرپی فاتحان مسلمان،بتخانههای آن پیوسته مورد زیارت انبوه زایران هندو بود،گاه نیز فرماندهان اعزامی دستگاه خلافت،با توسل به قداست این مراکز نزد پیروان آن،با تهدید تهاجم و شکستن بتهای آن بتخانهها،هندوان را وادار به عقبنشینی و تسلیم میکردند.
در واقع استقرار اسماعیلیان در هند نه تنها به لحاظ دینی قابل منازعه بود،بلکه وجود آنان موجب تحریک هندوان برای مقابله و ایستادگی در برابر سپاه محمود نیز بود.
(تتوی،4831:8/1012؛بدوانی،0831:8-1/9) غزنویان در حملات پیدرپی خود به هندوستان نه تنها از ثروت مادی آن منطقه در جهت قوام ملک و دوام سلطنت خود بهره جستند(جرفادقانی،0531:281)بلکه گاه با احترام به اعتقادات هندوان از نیروی انسانی سرشار این ناحیه نیز به صورت به خدمت گرفتن آنان در امور نظامی و لشکری،جهت سرکوبی مسلمانان منازع بهره میگرفتند چنانکه به مواردی در این باب در زمان محمود و مسعود و مودود میتوان اشاره کرد.
در دوره حکومت ممالیک غوری(206-986 هجری)،از آنجا که شاهان این سلسله نیز خود را نماینده خلیفه عباسی،غازی و مسئول جریان ترویج اسلام و مبارزه با کفار و سرکوب مخالفان دستگاه خلافت میدانستند،پس در ابتدای ورود غازیان تعدادی از بتها و بتخانهها تخریب و ویران شدند.