خلاصه ماشینی:
"مطابق با یک تحلیل استاندارد ضدنیتباور،معنای متن ادبی وابسته به ویژگیهای درونی آن،واژههای آن و ساختار ادبی است که بر مبنای قواعد عمومی کاربرد زبانشناسی ایجاد شده و در زمان خود مورد استفاده قرار میگیرد ولی این موضوع گفته شده است که حتی چنین رویکرد پیچیدهای صرفا معانی عینی را در متون نمود میدهد و گرایش تأویلگرانه که از طریق بیانهای کنایی یا استعاری مطرح میشود،بیش از هر چیزی متفاوت با آن است که بیان میشود،این که معنای بیان استعاری در واقع کاملا متضاد با چیزی است که فرد میگوید.
شاید برخی از آثار هنری دیدگاههای واقعی هنرمند را بازتاب میدهند که میتوان آنها را به منزلهء اعمال گفتارورزانهء تصریحی استنباط کرد ولی چرا ما باید بفهمیم که چیزی در حد یک حادثه که اتفاق میافتد،همان وضعیت ذهنی و واقعی هنرمنداست؟در واقع کاملا محتمل مینماید که بگوییم آیا این نگره که در رمان دیده میشود،دیدگاه واقعی مؤلف را بازتاب میدهد یا صرفا دیدگاه شخصیتهای دراماتیکی است که ارتباطی با تأویل این نگره ندارند.
باید بپرسیم که اگر قرار است در مورد بیانهای مبهم چنین موضوعی روا دانسته شود، چرا نباید آن را دربارهء بیانهای غیر کنایی هم در نظر گرفت ولی چنان که جای دیگر هم استدلال کردهام مسلما این موضوع آشکار است که نمیتوانیم صرفا بر اساس ارادهء خود اثری کنایهآمیز پدید آوریم،لازم شاخصی هم در متن داشته باشیم تا بگوییم بیانی که ظاهرا مبهم است، واقعا معنای واضحنیتشده که متن هم آن را پشتیبانی کند،نمیتوان از نیت بیابهام تأویل معتبری ارائه داد."