خلاصه ماشینی:
"آیا هنر میخواهد بازنمایی امری باشد،یا منتقلکننده معنا و مفهومی باشد،یا میخواهد محرک احساسات باشد؟آیا با روشن کردن این امور میتوان به جایگاه اخلاق در اثر هنری دست یافت؟ شایستهفر:دو مسئله هست که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم:یکی زیباییشناسی آثار هنری به خصوص آثار هنری اسلامی و دیگری مضامین معنوی و پیامی که در آثار هنری نهفته است.
اما اگر به قرنهای سوم و چهارم و پنجم هجری رجوع کنیم که اوج تمدن اسلامی است و ما کسانی چون ابو علی سینا،طبری،ابو ریحان بیرونی و فارابی را داریم،در این زمان هم آثار هنریای داریم که به همان اندازه که علم پیشرفت کرد،این آثار نیز پیشرفت کرده است؛مثل سفالهای دوران سامانیان و آل بویه که در عین سادگی امروزه بسیار مورد توجه اهل فرهنگ و هنر است و در حراجها به آنها توجه میشود.
سخن این است که چگونه این الزامات با شرایط قدیم میتواند همراه باشد؟آیا اصلا میتوان میان این دو هماهنگی برقرار کرد؟آیا اساسا هنر سنتی توان و ظرفیت زنده ماندن در عصر مدرن را دارد؟ خزائی:ما وقتی از سنت سخن میگوییم،متأسفانه آن را امری مربوط به گذشته و تمام شده تلقی میکنیم،در صورتی که سنت مرتب تکرار میشود و همواره خودش را با شرایط روز سازگار میکند.
خانم دکتر شایستهفر،نظر شما در مورد امکان احیای مفاهیم سنتی در دنیای مدرن چیست؟آیا اصلا این امر ممکن است،و چگونه؟ شایستهفر:بله،از نظر من امکانپذیر است،به خاطر اینکه روح خسته انسان امروز که درگیر مناسبات اجتماعی روزمره و آسیبهای اجتماعی است که ناخواسته بر او وارد شده،برای نجات از این وضعیت باید از یک سو به طبیعت باز گردد و از سوی دیگر به فرهنگ و هویت و سنت اولیه خودش."