چکیده:
نقش برجسته ها در مطالعۀ تاریخ هنر ایران اهمیت ویژه ای دارد و از طریق آنها می توان به بسیاری از روشهای بیان و نیز فنون هنری ایرانیان و دیدگاههای ایشان راه برد. نخستین نقش برجسته های صخره ای در ایران را لولوبیان (کوه نشینان زاگرس در هزارۀ سوم قبل از میلاد) پدید آوردند. آنان در این آثار تحت تأثیر هنر بین النهرین بودند. عیلامیان این سنت را ادامه دادند و صحنه های دینی و مجالس بار پادشاهان را بر صخره ها نقش کردند. در نقوش آنان، نمادهایی چون مار و آب به کار رفته است. نقوشی از آشوریان نیز در مرزهای کنونی ایران، در غرب کشور، شناسایی شده است. آنان در نقوش خود صرفا از طرحهای خطی استفاده کرده اند. نقوش مربوط به مادها همه در حاشیۀ گورهای صخره ای است. نقوش هخامنشیان کیفیتی بهتر از نقوش دوره های پیش دارد و دارای دو موضوع تاریخی و دینی است. مهم ترین آنها نقش برجستۀ داریوش اول در بیستون است. نمایش قدرت و عظمت پادشاه و مراعات ظرافت و توازن از ویژگیهای نقوش برجستۀ هخامنشی است. از دورۀ اشکانیان نیز در مجموع پنج نقش برجستۀ صخره ای شناسایی شده است، که در برخی از آنها تأثیر هنر یونانی دیده می شود. کیفیت و ظرافت نقوش این دوره، در قیاس با نقوش هخامنشی، نازل است. دورۀ ساسانیان زمان اوج هنر نقش برجسته در ایران است. بیشتر نقوش یافته از این دوره به اوایل آن تعلق دارد. همۀ این نقوش مبین عظمت پادشاه و پیروزی او بر دشمنان و خواری دشمنان و پیوند قدرت شاه با قدرت اهورامزداست. بسیاری از نقوش برجستۀ ساسانی کتیبه دارد. یکی از فنونی که در این دوره به کار رفته استفاده از گچ، گاهی همراه با رنگ، است. در دوران اسلامی، حاکمان بنا بر ملاحظات شرعی به نقش برجسته اقبال نکردند؛ اما این هنر در دورۀ قاجاریان احیا شد. برجسته ترین پادشاهان قاجار از این نظر فتح علی شاه است. او، شاید برای تدارک وجاهت ازدست رفته اش در شکست از روسها و خاطرۀ مذمومی که از او در تاریخ می ماند، به تصویر کردن قدرت خود در نقش برجسته ها و به یادگار گذاشتن آن برای آیندگان روی آورد. تا کنون نه نقش برجستۀ صخره ای از این دوره شناسایی شده است، که موضوع آنها به تخت نشستن و شکار شاه و صحنه های اسطوره ای است. برخی از این نقوش در قابی از کتیبۀ نستعلیق قرار گرفته است. در میان نقش برجسته ها در طول تاریخ ایران، ویژگیهای مشترکی دیده می شود؛ از جمله اینکه هدف بیشتر آنها نشان دادن قدرت الهی پادشاه، تصویر کردن صحنه های آیینی است. بیشتر نقوش در قابی مستطیل شکل قرار گرفته است. زبان بیشتر کتیبه ها نمادین است و در آنها از واقع نمایی پرهیز شده است. در نقوش برجستۀ ایرانی در تاریخ طولانی آنها، از نظر هدف و زبان و بیان و فنون، تداوم دیده می شود.
خلاصه ماشینی:
"از دورهء اشکانیان نیز در مجموع پنج نقشبرجستهء صخرهای شناسایی شده است،که در برخی از آنها تأثیر هنر یونانی دیده میشود.
تاکنون نه نقش برجستهء صخرهای از این دوره شناسایی شده است،که موضوع آنها به تخت نشستن و شکار شاه و صحنههای اسطورهای است.
محل و موضوع و انتساب نقشبرجستهها ساسانی: تنگ قندیل:اهدای گل به شاپور اول (932/042-072/272 م)به دست همسرش آذر آناهیتا؛ نقش رجب:تاجستانی اردشیر اول(422-932/042 م)از اهورامزدا و نقش کرتیر،موبد موبدان در سمت چپ نقش که در کنارش کتیبهای به خط پهلوی نقش شده است؛شاپور اول،سوار بر اسب،همراه با نه نفر از (به تصویر صفحه مراجعه شود) ت 9.
تاجستانی اردشیر دوم ساسانی از اهورامزدا تنگ چوگان:پیروزی شاپور اول بر گوردیانوس،اسارت والرین و تقاضای صلح فیلیپ عرب امپراتور روم در سه نقش،که در یکی از نقشها تاجستانی شاپور اول از اهورامزدا نیز انجام میگیرد؛پیروزی بهرام دوم بر یاغیان عرب؛تاجستانی بهرام اول(372-672 م)از اهورامزدا، با کتیبهای دروغین از نرسی؛پیروزی شاپور دوم بر مخالفان؛ طاق بستان:تاجستانی اردشیر دوم(973-383 م)از اهورامزدا در سمت راست ایوان کوچک؛پیکرهء شاپور سوم و پدرش شاپور دوم در ایوان کوچک،که کتیبهای به خط پهلوی دارد؛تاجستانی خسرو دوم از اهورامزدا در بخش بالایی دیوار انتهایی ایوان بزرگ؛سوارکار در بخش پایینی دیوار انتهایی ایوان بزرگ؛شکار شاهی در دیوارهای جانبی ایوان بزرگ؛در دیوار سمت راست، صحنهء شکار گوزن و در دیوار سمت چپ صحنهء شکار گراز نقش شده است."