خلاصه ماشینی:
"شگفتی من از این است که چگونه الگوهای موسیقی ایران از فراز زمان جسته و دستمایهء خنیاگران و روحبخش آدمیان تا به امروز شده است،اما در مورد معماری ایران چنین نشده است،خاصه آنکه من هرگز به کارکردهای آنی و گذرا نظر نداشتهام،و همواره به کارکردهای مانا اندیشیدهام و آنها را در خود بازتافتهام.
معمار ایرانی وارث حالتهای موجود در سازماندهی فضا بوده و الگوهای سنتی آن را میدانسته و همزمان هم معمار بوده هم محاسب،هم ساختمایه(مصالح)شناس،و هم صنعتگر و نیز آنچنان با جامعهء خود آمیخته بوده که نیازی به مطالعهء جداگانهء کارکردهای مورد نیاز نداشته که برای آنها دیاگرام درست کند،بعد بر آنها اندازه بگذارد و بعد آنها را به نقشه تبدیل کند و دست آخر به تجسم فضایی آن بپردازد.
اما مطلبی که همچنان باقی میماند و اشارهای نیز بدان رفت،این است که اگرچه شرط لازم ماندگاری برای موسیقی و معماری ایران ثبت الگوهای فضایی و نوایی بوده و هست،این شرط کافی نیست.
برای اطلاع بیشتر از شیوههای تدریس در دانشکدههای معماران ایران رجوع کنید به مقالههای کامران دیبا و نادر اردلان به ترتیب در: (به تصویر صفحه مراجعه شود) دربارهء چند و چون ضوابط و قوانین معماری و ساختمانسازی در ایران بحث بسیار کم شده است.
میتوان تصور کرد که در هریک از این دورهها،به دلایل سیاسی و اجتماعی موسیقی کمتر در میان مردم حضور مییافته و حیات آن دچار تزلزل میشده،اما از آنجا که نیاز جامعه به موسیقی چندان است که نمیتواند بیپاسخ باقی بماند،موسیقیدانان به گردآوری نواهای باقیمانده و افزودن نواهای جدید میپرداختند و آنها را برحسب تجربههای احساسی زمان خود از نو سازمان میدادند."