چکیده:
بحث حاضر،مقالهای نیست که به شیوهء دقیق آکادمیک تهیه شده باشد، «گفتاری»است که ابتدا به صورت یک کنفراس علمی در جمع هیئت علمی بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران یک سال پیش ارائه شده است،سپس با ویرایشگونهای که بر روی آن انجام گرفته بدین صورت درآمده است.موضوع سخن علی رغم کهنگی ظاهری عنوان بسیار نو و زنده است و از مسائل مبتلا و مورد نیاز جامعهء فرهنگی کشور ماست.یعنی در قدیم چگونه زندگینامه مینوشتند و در عصر حاضر چه شیوهها و قالبهایی برای آن وجود دارد؟تفاوتها و تمایزات شکلی،انگیزهای،شیوهای،نثری و قالبی زندگینامهها در گذشته و حاضر،در این گفتار مورد بحث قرار گرفته است. اکنون شما را به مطالعهء اصل آن دعوت میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"ما این قبیل کتابها را با این دید مورد مطالعه و دقت قرار دادهایم تا ببینیم شیوهشان بر شکلپردازی استوار است یا استکشاف شخصیت،با این حال میبینیم با تما دقتی که امثال این کتاب دارند و از نظر دقت علمی و فقط میراث پیشینیان باید آنها را از جمله افتخارات فرهنگی مسلمین به شمار بیاوریم،با این حال فاقد شیوهء استکشافی در زندگینامهنویسی هستند و به شکل ظاهری و ترسیم روند طبیعی زندگی یک فرد بیشتر اهمیت میدهند.
1-رفع نیاز و آفرینش هنری: از جمله تفاوتهای انگیزهای هم که در میان زندگینامهنویسی قدیم و جدید موجود میباشد و در شیوهء تنظیم و اسلوب نگارش کتابهای مربوط به این موضوع تأثیر چشمگیر گذاشته است،این مسئله است که زندگینامهها در گذشته و حال با چه انگیزههایی پدید آمدهاند و میآیند ما در بررسی پاسخ ان سئوال به این نتیجه میرسیم که شرححالنگاری در گذشته به عنوان یک«نیاز علمی»یا«اجتماعی» مطرح بوده است،مثلا اگر میبینیم که در گذشته شرححال راویان احادیث ضبط شده و نگارش یافته است،به این دلیل بوده که جامعهء آن روز در فقه،در حکومت و در مسائل مختلف زندگی خود به آن«نیاز»داشته است(چنانکه هماکنون نیز در فتوی به آن نیاز هست.
» البته دست اول گرفتن نقش«هنر»زندگینامهنویس به این معنا نیست که در محتوای زندگی افراد دخل و تصرف شود،فن زندگینامهنویسی این مسئله را جایز نمیشمارد،چون چنین چیزی مرادف با تحریف حقایق تاریخی است،بلکه منظور این است که یک زندگینامهنویس بتواند فرازونشیبها،شکستها و پیروزیها و بالاخره تلخیها و شیرینیهای زندگانی سوژهء خود را به طور نرمال و طبیعی ارائه بدهد و قالبی مناسب برای کار خود انتخاب کند."