چکیده:
این مقاله به بررسی کتاب تجزیةالامصار و تزجیةالاعصار معروف به تاریخ وصاف میپردازد؛ اثری که به قلم شرفالدین عبدالله بن
فضلالله وصاف در دوره ایلخانی نوشته شده و قصد ادامه دادن تاریخ جهانگشا تألیف علاءالدین عطاملک جوینی را داشته است. تاریخ
وصاف حوادث 655 تا 728 ه . ق دوره ایلخانی از هولاکوخان تا اواسط حکمرانی نبیره او ابوسعید را شامل میشود؛ حکومتی که
محدوده بین رود فرات تا آمودریا را فرا گرفته بود و بعد از ابوسعید تجزیه و نابود شد. وصاف در این اثر اطلاعات تاریخی ارزشمند
دیگری نیز در مورد مناطق دیگر از جمله خانهای چین، حکمرانان هند، مملوکهای مصر و حکومتهای محلی ایران چون سلغریان
فارس به دست میدهد و در نگارش مطالب کتابش مستقل از حامی خود رشیدالدین فضلالله که خود مورخی بزرگ است عمل میکند.
این کتاب تا قرن نوزدهم در مجالس عثمانیهای تحصیلکرده و فرهیخته به فارسی خوانده میشد و جزء برنامه تحصیلی و امتحانات
دوره عالی زبان و ادبیات فارسی بود و شروح متعددی بر آن نوشته شد. همچنین محققان بزرگی چون هامر پورگشتال در اروپا پس از پی
بردن به وجود این اثر و دست یافتن به آن عمر بر سر تصحیح وترجمه آن گذاشتند. مؤلف مقاله پس از بررسی کارهای انجام شده در مورد این اثر ارزشمند لزوم چاپی انتقادی از این اثر را توصیه
میکند.
خلاصه ماشینی:
"77 به همین سان، دربلات (1695-1625)، یکی از معدود مستشرقان اولیه که در اثر خود به نام Bibliotheque Orientale(کتابخانه شرقی)، به طور گستردهای از منابع تاریخی به زبان فارسی استفاده کرد، تا آنجا که حتی از این نظر مورد سرزنش همکارش، دوگوین (1800-1721)،78 قرار گرفت، در واقع، عمدتا از مورخان بعدی مانند میرخواند و خواندمیر به عنوان منابع و مراجع خود درباره ایران دوره ایلخانیان بهره برده است، و «وصاف» را اساسا به عنوان یک ادیب میشناخته است، نه یک مورخ.
95 بر پایه دقت و توجه نسبتا پرشوری که این کتاب در طول زمان به خود جلب کرده و کوششهایی که برای فهم آن به کار گرفته شده است، کوششهایی که در تألیف شروح و فرهنگ لغتها خود را نشان داده است، و با در نظر گرفتن اینکه دیگر تواریخ به زبان فارسی مربوط به آن دوره بارها چاپ و / یا ترجمه شدهاند، ممکن است در تعلیل تصمیم به چاپ یا عدم چاپ و چگونگی چاپ این اثر، عمدتا براساس سلیقه یا عدم سلیقه افراد، راه به جایی نبریم.
باید تحقیق کرد که آیا و تا چه اندازه این رساله با رساله «اخلاق السلطنة فی الاحوال و الازمنة» که به ایلخان اولجایتو خدابنده (وصاف 1269/1853، صص 498-484) تقدیم شده، یکسان است؛ و نیز رسالههای دیگری از این دست که با تاریخ درآمیخته است، همچون «تذکار [یا تذکار] الاخلاق» (برای مورد اخیر، نگاه کنید به Ashraf 1965, vol.
» در این میان، ارزیابی دقیق فلوگل (1865، جلد 2، ص 182) از سبک وصاف یک استثناست: «این کتاب [یعنی تاریخ] نویسنده نه تنها درباره رویدادهای تاریخی است، بلکه در آنچه از نظر سبک نگارش به علم معانی و بیان و وسعت علم و دانش مربوط میشود نیز حایز اهمیت است؛ این است قضاوتی که باید درباره این موارد ابراز کرد."