خلاصه ماشینی:
"1 در جهان امروز توسعهی سریع جهانگردی و گردشگری سه مسالهی مهم پرسشانگیز را برای جغرافیدان مطرح میکند: 1-امروزه نقش اقتصادی جهانگردی و یا گردشگری در چه سطح و عمیقی است؟ جهانگردی بینالمللی که در جریان ده سال گذشته شصت درصد بر تعداد جهانگردان افزوده است،بخشهای حساس و آسیبپذیر آن در برابر نوسانات اقتصادی و حوادث بین المللی چگونه مورد تفسیر و تحلیل قرار خواهد گرفت؟حیات اقتصادی کدام کشورها به درآمدهای حاصل از جهانگردی وابسته است؟ از همه مهمتر آیا جهانگردی میتواند در رشد و توسعهی کشورهای کم رشد و فقیر جهان موثر میباشد؟ 2-پدیدهی جهانگردی چگونه در فضای ملی کشورها بازتاب مییابد؟کشورهای بزرگ پذیرنده و فرستنده جهانگرد کدامند؟روی سیاره زمین امواج و شبکههای جهانگردی بینالمللی چگونه سازماندهی میشود؟ 3-برخورد و نتیجهی گسترش توریسم روی فضاها و قلمروهای جغرافیایی چگونه است؟آیا ایجاد چشمانداز ویژهی جهانگردی پدیدهای است انتخابی که بهطور عمیق و اساسی محیط زیست انسانی و ساختار ناحیه را تغییر میدهد؟آیا ممکن است پدیدهی قویتر از توریسم را در ساخت فضا و تغییر چشماندازهای جغرافیایی در نظر گرفت؟ آیا انقلاب جهانگردی بیش از انقلاب صنعتی بر زندگی انسانها اثر خواهد گذاشت؟2 بدین سوالات در بحثهایی که در پیشرو داریم پاسخ لازم را خواهیم داد.
P6 (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 2-طرحوارهی ساده از زمانها و طبقات اساسی فعالیتهای گذران اوقات فراغت و گردشگری مارک بوایه( Marc Boyer )جغرافیدان فرانسوی پس از شرکت در کنگرهی سانتیاگو به سال 4691،تا سال 2891 بر تعریفی که از گردشگری بدین مضمون کرده،وفادار مانده است:«مجموع پدیدههای ناشی از سفر و اقامت فصلی اشخاص که در خارج از سکونتگاه دایمی آنها انجام بگیرد و زمانی که این جابه جایی در بستر گذران اوقات فراغت رویکردی به ارضای نیازهای فرهنگی افراد در تمدنهای صنعتی داشته باشد،عنوان توریسم به خود میگیرد»1."